1

در ایتالیا در مورد وجود دارد 7450 کیلومتر از خط ساحلی، اما ماهیگیری در حال مرگ است. کسی آن را به من توضیح می دهد?!

تا یک زمان کوتاه پیش من در سازمان و بهینه سازی منابع درگیر شد, در واقع من هنوز هستم, چون من اعمال این اصول در همه چیز من انجام.

امروز چالش من در اینجا شروع می شود.

در ماه های اخیر من در تارانتو شده است, حب السلاطین, و Pozzuoli, Fiumicino ... خوب من در مکان های از دریا بوده است, به ویژه در مکان های اختصاص داده شده به ماهیگیری. برای درک بهتر این منطقه, من سعی کردم به رویکرد تلاش برای سازماندهی یک شب خروج با ماهیگیران, به دنبال کار خود, به درک صحبت کردن و با زندگی خود. متاسفانه، موشک Mistral است به من علاقه ندارد, بارها و بارها مسدود کردن برنامه های من.

من سر سخت هستم, برخی را با یک ادم بی پروا می گویند, در واقع آنها پرشور و آرمان گرا هستند, و نمی دهد تا به راحتی. دقیقا به همین دلیل من به عمق این موضوع به درک ادامه داده اند .... من آن را در ناپل بود, از تارانتو, حب السلاطین و در Fiumicino. من متوقف شود و با آنها صحبت کردیم, برخی نگران بودند, در حالی که دیگران, بعد از اطلاع از علاقه واقعی من, من توضیح داد.

مردم جنگیدند, نقش برآب, خسته, تقریبا تا به در دولت از همه چیز, مردم برای گوش دادن به. من به خوبی آگاه است که مشکلات زندگی روزمره بسیار متفاوت از نوشتن و صحبت کردن در مورد هستم.

من عاشق کشورم و مردم آن, صحبت کردن به آنها زندگی می کنند در خاک, از جنوب NORD. من شور و شوق حمایت از, حتی اگر گاهی اوقات فشار بر روی نا امیدی را. اما این ماده از ثانیه است, زیرا فقط یک شانه به "به من عمل می کنند و واکنش نشان می دهند’ تنها راهی است که من: مردم به من و مترجم از صدای مردم گوش, یکی که با این نسخهها کار, i veri Italiani.

این مرحله گفت: به مرحله, چون من می خواهم به درک ...

  • در ایتالیا در مورد وجود دارد 7450 کیلومتر از خط ساحلی, اما ماهیگیری در حال مرگ است. چیزی اشتباه است, چیزی که من نمی توانند درک کنند, به خصوص در زمان بحران مانند این, که بهینه سازی آنچه که ما را ترک کرده اند باید یک مسئله اولویت است. کسی خسته کننده را تعریف, حتی پرحرف تاکید مداوم, در آنچه که من ارسال, مفاهیم مشابه.
  • در ایتالیا، مد, جهانگردی, l’agricoltura, ماهیگیری, غذا و شراب بخش های پیشرو, و به همین دلیل باید بیشتر از مسیر خود را مورد علاقه. متاسفانه این طوری نیست. من هنوز هم نمی فهمم ...

این روزها داغ, روز از بحران عمیق. هیچ اشاره ای به بازی های دیگری که قدرت سیاستمداران از ایتالیا که کار حقوق بگیر وجود دارد, که اگر من به خوبی به یاد داشته باشید! من نمی خواهم به بحث در مورد آنها, مایل logora, مایل لا بهارتی, آن را بی فایده و خسته کننده من. من می خواهم در مورد محصولات ما صحبت کنید, ایتالیایی, مشکلات خود را.

من تعداد زیادی تکرار, ثروت خود ما و به این ترتیب باید به ارزش. ما 7450 کیلومتر از خط ساحلی, اما ماهیگیری در حال مرگ است.

آنها به من بگویید که در MAZARA DEL VALLO در سال های اخیر توسط 380 کشتی های کنار گذاشته شده اند 80, Fiumicino هفت سال پیش وجود دارد 45, در حال حاضر وجود دارد 25, حب السلاطین اتفاق می افتد همان چیزی. ماهیگیران بر روی زانو های خود هستند. این است که به از بین بردن یکی از مهم ترین اقتصادی.

آنها به من بگویید که در اواخر ماه سپتامبر به مدت یک ماه وجود خواهد داشت که بقیه بیولوژیکی برای تعدد دریاها. Un هنوز هم برای trawling را هر چند این نگرانی تنها عروق. آیا کوچک ماهیگیری را متوقف کند. اما سوال من, واقعا کوچک? هنگامی که یک شبکه کوچک ماهیگیری با استفاده از یک متر و نیم بالا, در حال حاضر به آمدن 12 متر. هنگامی که آنها به متوقف 3 مایل به دریا, در حال حاضر در 10 توقف…

چرا متوقف نمی شود تمام, و نه در هر مثه, اما برای یک سال! و پس از آن, از آنجا که آنها اجازه می دهد خروجی 14 سنگ در مادیان! باید اجازه حداکثر 8 ساعت! این کلمات از ماهیگیران می باشد, کسانی که عشق دریا, کسانی که بهره برداری نشده است.

اولین مشکل آنها هزینه های بالا از دیزل است, دوم بوروکراسی و نهادهای که آنها را به عنوان آنها باید کمک نمی باشد., سوم، غیر قانونی است ...




دو زنان با کلاه ... در پیتزا فروشی دا فرانچسکو و سالواتوره درمان عذر!

که در آن ما با زنان با کلاه بود?! آه سی, ما را گیولیا Nekorkina بودند و من, پس از تور Amalfi ساحل, ما به ناپل به رهبری با وزوویو تبدیل به زل زل نگاه مسحور…

یک, چرا که من در نهایت سازماندهی شده بود, با کمک دوست خود جاستین Catalano در, یک جلسه در سن جورجیو Cremano در استان ناپل, با فرانچسکو و سالواتوره درمان عذر, پیتزا برای سه نسل.

دو زن با کلاه, لومپارد-پنجره و روم در مسکو, در اطراف ناپل را به رنگ به شهرستان!

اگر من از عبارات از کارکنان پیتزا فروشی در بدو ورود ما فکر می کنم, هنوز هم با فرار از من خنده! چه کسی می داند آنچه که او باید فکر?! دوستان, در تمام موارد حیرت فقط کمی به طول انجامید, زیرا, فقط درآمد, غالب لبخند و دست دادن اند! 😉

من از قبل می دانستند فرانچسکو و سالواتوره درمان عذر به لطف برخی از مبادلات ایمیل به ما, و, از طریق داستان که جاستین به من از خود ساخته شده. من به یاد داشته باشید کلماتی را که من صبح همان من آنها را ملاقات کرد گفت:… "سینتیا, شما که دو marcantoni "شما صورت خواهید دید!"قایق الواری, من باید اعتراف من درست بود! 🙂

Due donne col cappello e... سالواتوره و فرانچسکو درمان عذر

دو زن با کلاه و… سالواتوره و فرانچسکو درمان عذر

به طور جدی, من می توانم با اطمینان بگویم که بعد از گوش دادن به آنها, پس از لبخند, پس از تحریک کوچک من برای تنها هدف از ساخت آن را, که شخص, یکی از واقعی, ثابت, I قدردانی از کار انجام می دهند.

در حالی که جولیا تکنیک های خمیر را با سالواتوره عمیق تر, من, با یک گوش گوش دادن به آنها, با یکدیگر و با فرانسیس در مورد محصولات خود داشتند حرف زدند, در مورد پروژه های خود و آنچه انجام می دهند در منطقه. بدیهی است که بیش از گوش دادن, ما نیز قربانی به طعم و مزه! Ahhh، که فداکاری در زندگی است, که دوست من مارتین!

در سخنرانی های خود، من دوست داشتم به شنیدن کلماتی مانند سادگی, شور و شوق, غرور و افتخار, شور, احترام به فرهنگ محلی و سنت خانواده. اما نه تنها, چرا که چیزی که من ساخته شده لذت بیشتر, است کشف که پیتزا کارت خود را ترویج برخی از مزارع کوچک که استفاده از محصولات. و من, وقتی من در مورد ارتقاء از منابع کشاورزی شنیدن, مایل illumino!

دیگر این است که همکاری خود را با سرآشپزها ستاره Michelin از مناطق مختلف ایتالیا, "تفسیر" پیتزا در راه شخصی, سبب «ستاره پیتزا داد. من صحبت کردن در مورد یکی از رستوران Cannavacciuolo آنتونیو ویلا Crespi, رستوران نینو دی Costanzo در موزاییک, رستوران و Gennaro اسپوزیتو در توره دل Saraceno, به که اخیرا اضافه شده است CHICCO Cerea رستوران دا ویتوریو, رستوران به Davide Oldani در D'O, و مائورو رستوران Uliassi Uliassi.

پس از در نهایت شناخته شده, پس از تماشای آنها را در چشم, ساعت سی, من در حال حاضر می توان گفت, من در آنها را دیدم تمایل به انجام خوب ... تمایل به انجام با هم. در این لحظه دشوار برای ایتالیا هم افزایی از اهمیت اساسی است.

در این داستان من می توانم خمیر پیتزا و ارسال, اما من از دانش افراد ارسال. از طریق بازدیدکننده داشته است من بهتر می تواند درک کسب و کار خود و محصولات خود را, ارسال آنها, هنگامی که آن را مناسب در نظر, اجازه می دهد من به او اجازه می دانیم.

ترک آن روز, من خداحافظی به دوستان. من زندگی می کنند تا مردم, هیچ راه دیگری برای من, مهمتر از همه برای عشقی که من به آنچه من انجام داده.

من آنها را با این جمله استقبال: "پسران, انجام شده است بزرگ, شما می توانید بسیار زیادی برای این سرزمین, برای تولید آن و مردم آن. پا بصورتی پایدار و محکم بر روی زمین, همیشه, به باد بد گوش نمی, نکته مهم این است که شما به جلو در راه خود را, به طور مداوم, با توجه به اعتقادات خود. هر چیز دیگری, به تنهایی خواهد بود ..."

این فلسفه که من به زندگی دوم من اعمال است, زندگی بسیاری از احساسات…




یک خانم بلوند و مو قرمز لومپارد-ونیزی رومی در مسکو در مسیر: "رم سالرنو ناپل" ... دو زن با کلاه!

در زمان گذشته طولانی, من سفر من برنامه ریزی سازماندهی تمام خرده فروشی. مراحل Predisponevo, بازدید, متوقف می شود, برنامه ریزی همه چیز به کمال. این که من می توانید آن را دوباره انجام دهید نه, مشاهده, سازمان تمایل طبیعی من می تواند من فقط را بدون! در realtà, چیزی است که واقعا تغییر, سهولت که من زندگی می کنند سفر است, اجازه دهید بگویم من اجازه بده تا خودمو ... من به سرنوشت چت, sorrido, شوخی, ترکیب دانش هیجان انتظار و کشف.

من این مقدمه ساخته شده است به شما کمک کند دولت از ذهن است که من در آخرین سفر من به رم همراه درک. وجود من برای یک دوست منتظر, گیولیا Nekorkina, که با آن به بطور منظم احساس تعطیلات در طول مسیر تصمیم گرفته شد "رم سالرنو ناپل". می دهد به دلیل, یک خانم بلوند و مو قرمز لومپارد-ونیزی رومی در مسکو, که در شش روز آنها لحظات شاد و لحظات غم انگیز به اشتراک گذاشته شده, خاطرات, افکار, مناظر, احساسات و دو کلاه ...! 😉

خوب, من اعلام می کنم: “من عاشق کلاه”, گاهی اوقات من آنها را خرید و گاهی اوقات من آنها را انجام دهد. من آنها را با وجود به نظر می رسد مردم سر در گم به سبک زنانه تر از زمان ها عادت کرده اند که آن را استفاده گسترده تر بود لباس. چند وقت پیش من یک به من قول داده بود و بسته بندی شده توسط گیولیا…  چه راهی بهتر برای حفظ کلمه خود را اگر شما انجام این کار. من او را ملاقات اخیرا. او چند جمله او در شبکه های اجتماعی محبوب نوشت ذهنم بود. کلمات او احساس درد, اما در همان زمان, قدرت و میل به شروع… یکی از همان است که من در خودم تشخیص.

پس از جلسه ما در میلان, بعد از صحبت کردن برای مدت طولانی گوش دادن به هر یک از دیگر در هر آنچه احساس برای گفتن از زندگی اش, برای یک دوره ما نوشته شده است. یک روز, پس از ابراز اشتیاق من برای ناپل و ساحل Amalfi, او تصمیم گرفت او جواب داد:: "سینتیا, ما با هم می توانید بروید!"این فقط فقط یک لحظه برای تصمیم گیری…

من با قطار در بعد از ظهر شنبه در سمت چپ فورا با ترکیب یکی از من! در واقع, فقط صعود به حمل، متوجه شدم که او کیسه با کلاه فراموش کرده بود بعد از آن بر روی زمین قرار داده را به تصویر! Nooo, مایل فرزند این! آیا به عنوان یک صندلی در بهار با پرسیدن یک فرد به custodirmi چمدان گرفته شده است, حیف که قطار به آنها سه دقیقه ترک… من تا به حال به سرعت عمل! من نسبت به بازیابی از تکه های با عجله, پاشنه, و روبان بنفش در اهتزاز موهای خود را. من در حال اجرا بود از یک طرف در جستجوی کیسه, و همراه فرار از طرف مقابل به دنبال یک "فراموش". خوشبختانه، همه ناگهانی ما عبور, و برای رسیدن به شادی بزرگ من ... کلاه بهبود! 😉

سه ساعت بعد من در رم بود. مورد ستایش قرار داد جولیا که من تا شد که از ایستگاه, من آماده برای شروع ماجراجویی ما بود. 🙂 Tra le tante cose programmate, در شب از ورود من برنامه ریزی شده بود, صرف شام با… "کسانی که در ایده آل بار", یک گروه از دوستان عزیز هم اکنون سال پیش شناخته شده, از طریق نظرات در اتاق نشیمن از نوار مجازی عزیز من جورجیو فراری.

روز بعد ما با جولیا بازدید مارینا دل فارو Fiumicino, یک مکان فوق العاده, مناسب برای مدیتیشن, در نزدیکی رم، اما به دور از فشار, جایی برای با ماهیگیران صحبت و لذت بردن از دریا. در طول راه, mentre tornavamo, جولیا Fiumicino به من گفتن من از خانه های خود و تاریخ آن شرح داده شده است. Ad un tratto l’ho vista fermarsi ad osservare una vecchia abitazione dall’interessante struttura. Quella casa da tempo la incuriosiva, و وسوسه به دیدار او هر زمان که او به تصویب رسید پس از آن بود. خوب, از آن زمان به اصلاح شد. با نگاهی به او گفت: من: “اما چرا, در صورت امکان, ما باید خواسته های ما را برآورده نمی?!”  سپس, زیر باران, ما صعود و… curiosato!

 این زمان برای رفتن ... مرحله اول, Vietri سول دریای, شهر در استان سالرنو اعلام شده در dall'UNESCU 1997 میراث جهانی یونسکو. هر کسی که به من می داند می داند که من دوست دارم صحبت با مردم…  بهترین راه برای در مورد مناطق بازدید می کنید یاد بگیرید. این طوری که ما به ملاقات خانم ایرنه Avallone, که, پس برای کلاه تبریک گفت, ما در مورد تاریخ این هنر و صنعت از Avallone کارخانه سرامیک گفت. سابقه صنایع دستی است که برای چهار نسل ادامه می دهد…

Vietri سول دریای

Vietri سول دریای

او در زمان ناهار آمده است. جولیا به یاد سال قبل از آن در یک رستوران معمولی از متوقف کرده اند Cetara با تراس آفتابی مشرف به دریا. ما در بر داشت. برای کسانی که به اندازه کافی خوش شانس به تجربه این مکانی کلمات لازم نیست, در اینجا تنها سکوت می کند, در حین, با بهره گیری از مواد غذایی که در افق نگاه ...

Ravioli

راویولی از جوجه تیغی های دریایی خورشتی هامور و صدف – رستوران Falalella – Cetara

Cetara

Cetara

راضی، ادامه داد: ما تور ما به سمت Maiori. هنگامی که آنها دریافت چشم من در تراس کشت رو به دریا متمرکز. نمایی زیبا ساخته شده است که من از کار پر زحمت از کشاورزان فکر می کنم در منطقه.

Maiori

Maiori

سفر اگر شما در تمامیت آن زندگی می کردند, نیاز به دانش از مردم آن, سرزمین های خود را و معمولی آن. A خردسال per l’appunto, همان طور که گفته قربانی, وقتی که, عبور از شیرینی فروشی معروف در منطقه ‘سال د ریسو', ما نمی تواند کمک کند اما توقف برای یک طعم و مزه… 😉

img_5604

این زمان بود Amalfi, شهر ساحلی باستانی که, با نظرات خود و نظرات خود را منحرف از هر گونه افکار بد. در اینجا ما در خیابان های طولانی پر از صدای راه می رفت, رنگ, و خصوصیت.

Amalfi

Amalfi

ما در سفر خود در جهت ادامه Positano, شهرستان با یک نام شناخته شده است که در آن من هرگز بوده است. قبل از اینکه به شما می رسد, در امتداد جاده, ما در یک نقطه است که نگاه خود را بر روی چراغ از Positano که بر روی زمین افتاد شب اجازه متوقف شد.

به در سکوت زندگی می کنند ... "سحر و جادو, شعر, خواب’ تنها کلماتی را که من فکر می کردم بود.

Positano

Giunta شب چشم من به دریا تبدیل شد Sorrento… هومر در ادیسه از آن به عنوان زمین از صدای توصیف, که, با آهنگ خود را تلاش بیهوده برای متقاعد کردن اودیسه به زمین.

که, به 1544 متولد شد شاعر Torquato Tasso, نویسنده Gerusalemme Liberata. او به میدان اصلی در شهرستان اختصاص داده شده.

Sorrento

تعطیلات ما با هم تا به ادامه Pozzuoli, یک شهر ساحلی که توسط یک گروه از جزیره یونانی تبعید از ساموس تاسیس. برای مدت زمان طولانی من یک شب خروج با یک قایق ماهیگیری مرتب شده بود. من می خواستم به دنبال ماهیگیران, فقط برای یک بار, برای درک بهتر کار. خیلی بد که باد شمال برای دو شب متوالی ساخته شده برنامه من تا به در دود. این کشتی که در آن ما تا به حال صعود است.

Pozzuoli

به کنسول, همراه با جولیا و آنتونیو Chiocca, ماهیگیر و راهنمای ما در Pozzuoli, ما در اطراف شهرستان راه می رفت از دیدن از معبد Serapis, بازار روم باستان نیز در بازار به نام Puteoli, نام اصلی Pozzuoli. است در نظر گرفته معبد به دلیل در طول حفاری, به 1750, آن مجسمه یافت شد مصر خدا Serapis.

معبد Serapis

پس از Pozzuoli ما به سمت مرکز ادامه داد ناپل. در طول راه، نمایش زیبا از وزوویو, آتشفشان خاموش است که آخرین فوران مارس 1944, ci ha piacevolmente accompagnato.

ما در نهایت در بر داشت و از دوستان آشنا, آنها می گویند, اینجا ختم نمی شود…

وزوویو




چت با… به Eugenio Peralta از. یک مرد یا یک ملخ?

وبلاگ: مرد یک ملخ است

به Eugenio Peralta از, یکی از بنیانگذاران سایت وبلاگ "مرد یک ملخ است".

ما در مزه اجتماعی ملاقات, این رویداد است که ما اجازه داده است برای بیان تجربه ما در تکامل شبکه های ارتباطی غذا. همانطور که با تمام سخنرانان دیگر در گروه, من می خواستم به تعمیق دانش خود را با مصاحبه, و یا بهتر, با من: “چت با… ”

امروز نوبت او است, من در حال حاضر به Eugenio Peralta از!

فتح مثل من و بسیاری دیگر از جذابیت enogastronomy, او بیشتر و بیشتر علاقه به دست آورده است من برای مواد خام و داستان است که در پشت یک سنت های آشپزی زندگی می کنند. برای سایت خود انتخاب کرده است یک تعریف کمی’ بی پروا, “مرد یک ملخ است”, اجازه دهید درک کنند که چرا…

نشنال جئوگرافیک را تعریف می کند ملخ حشرات بستگان ملخ, که, جمع به یک گروه, تشکیل انبوه متراکم و حریص قادر به نابودی کل مزارع با خسارت قابل توجهی به کشاورزی. در این مرحله من تعجب می کنم: “اما واقعا مرد یک ملخ است?”

کلمه در یوجین, یک مرد یا یک ملخ?!

من مطمئن هستم که بسیاری از آشنایان من بدون هیچ تردیدی پاسخ “یکی locusta”, اما در واقع صخره شک آن غیر ممکن است زیرا این دو مفهوم هم ترکیب می شوند: همانطور که در اولویت انجمن ما اعلام, هر انسان از طبیعت منجر به مصرف inerosabilmente تمام منابع را در اختیار خود, ترک زمین سوخته پشت. درست مثل یک ملخ, appunto.

  • «انسان یک ملخ است, من یک مقایسه کمی مخاطره آمیز می گویند…

مقایسه است بدون شک چیزی نگران کننده, اما اگر به کار گرفته (خوب) جدول می تواند یقه نیز بسیار لذت بخش داشته. من و دیگر موسس ملخ ما بر این حرفه شایع تصادفا به "مسواک زدن سفره" در طول سفر امتداد ساحل دریای آدریاتیک, در فصل تابستان از راه دور 2003, و به نوعی سعی شده است تا آن را با مخاطبان بسیار گسترده تر: قبل از ایجاد یک سایت سنتی ثابت – locuste.org – پس از آن در تمام حالت های پیشنهاد و یا اعمال شده توسط قوانین وب کاهش یافته است 2.0, از توییتر به فیس بوک از طریق این وبلاگ در همه جا.

  • محتویات سایت خود وبلاگ چیست?

محتویات بررسی رستوران, با تعداد زیادی از رای, بررسی و رتبه بندی از شایستگی. فعالیت غیر قابل انکار شبیه به کسانی که از صدها نفر از سایت های دیگر, وبلاگ ها و جوامع اختصاص داده شده به همین موضوع, اغلب بسیار محترم از ما بیشتر. به عنوان ملخ, اما, در کار ما ما را به اتخاذ برخی از ویژگی های متمایز: اول از همه یک معیار بسیار منحصر به فرد, بر اساس "مقدار", به عنوان مثال به علت وفور بخش. در طول غذاهای موج نو, ملخ به شدت اصل دفاع است که شما باید به غذا خوردن در رستوران, و نه تنها لذت بردن از ... بدون غفلت دیگر ویژگی های کلیدی محلی مورد ارزیابی قرار گیرد: کیفیت مواد تشکیل دهنده و آماده سازی, خدمات (همچنین آن را به عنوان تنظیم و محل درک), و البته قیمت.

  • چه آن را برای شما نشان "مرد یک ملخ است" ?

وب سایت و وبلاگ برای من همیشه یک سرگرمی شده است, و گاهی اوقات گران در شرایط زمان و تعهدات, در حالی که روزنامه نگاری با زمان تبدیل شده است، حداقل تا حدودی کار من: چرا من آهسته بوده است به مخلوط کسب و کار و لذت, تلاش تا آنجا که ممکن به غنی سازی فضاهای وب سایت ما با مصاحبه اصلی, بازتاب در بینش جالب ترین های ارائه شده توسط صنعت, گزارش از رویدادهای مهم غذا و شراب, Vinitaly در دل Salone مزه. روش, اما, باقی مانده تا حد زیادی آسان رفتن و دانشگاهی از آغاز: برای تحقق بخشیدن به تنها یکی از جلسات ما به Crotto دا مزه حضور, توتم محلی ارتباط درست.

  • بررسی خود را هرگز دنبال شده است تا?

ما انتقادات زیادی دریافت, برخی از ایمیل های تهدید و یک زن و شوهر از پرونده های حقوقی تبلیغات (به طرز عجیبی هرگز استناد شده!) توسط رستوران کمی از کار ما راضی. متاسفانه جهان است که تنها از آشپزخانه تا سه ستاره ساخته شده است، و حتی اگر چیزی کار نمی کند, در نظر ما, صحبت در مورد پرونده, در منطق خدمات به خواننده. غالبا, همراه با بسیاری دیگر "آماتور" وبلاگ, ما از آماتوریسم متهم شدند: همچنین در این مورد, اما, من حق ما را به کشف ادعا, اطلاع رسانی و بیان عقاید ما, فقط به عنوان واجد شرایط به نظر می رسد که آنها ممکن است.

  • به Eugenio, می تواند شما را به من بگویید اگر, با وجود تلاش و نقد, شما احساس رضایت?

این Cinzia, عشق من به من اجازه ملاقات با افراد جدید و منابع جدید الهام. آرمانشهر است به نوبه خود این را به یک بخشی از کار من, خواب است به ارائه بینش از علاقه و اطلاعات مفید به کسانی که به آن نیاز دارید. مصرف کوتاه مدت, در عوض, این متواضع تر است: من می خواهم مردم به اعتماد صفحات سایت ما و توقف در تلفن تماس من وقتی که نیاز به یک رستوران ...




چرخ زندگی, توسط رستوران کفاشی در trullo در مارتینا فرانکا.

Peppino علاقه کرد و گفت است… "کام DSC تو نارسائی قلبی toq"

Peppino, کفاش و سپس رستوران. این همه در آغاز شده 1969 وقتی که, وارث trullo نه چندان دور از مرکز مارتینا فرانکا از تارانتو, تصمیم گرفت که به همسر خود را با کسب و کار تهیه غذا بر اساس خانه به سبک پخت و پز, نمونه ای از منطقه.

Il 3 در ماه ژوئن گذشته پنجاه و شش سال از ازدواج جشن. از این اتحادیه سه فرزند به دنیا آمده اند, دو نفر از آنها با او کار کند به طور فعال در خانواده های محلی, 'Trattoria از چرخ ".

من شناخته شده جوزپه CECI, Peppino, در یک شب تابستان نه خیلی مدت قبل. من بعد از یک پیاده روی در زیبا دوستان به ارمغان آورده اند مارتینا فرانکا, شهرستان زیبا با یک تاریخ غنی در قلب واله D'Itria. Il پروفسور. پیرو مارینو آن را به خوبی به یاد می آورد:

“Qمختلف زمانبند UI الکترونیکی barocco " با عنوان در ماه ژوئن '97 مجله Bell'Italia در مورد شهر قدیمی از مارتینا فرانکا. این کلاس از آقایان بود که, در نیمه دوم قرن هجدهم, تصمیم گرفتیم تا قابل مشاهده قدرت اقتصادی خود را با آغاز روند بازسازی و ارایش از خانه های قدیمی 'در دادگاه’ (masseriole کوچک در کشور), که بود خوابگاه از اربابان.

این کشور می شود, گویی با سحر و جادو, در موزه های معتبر گسترده: پورتال سبک باروک و روکوکو, تاب با کتیبه ها و caryatids, پایتخت قرنتس و satyrs کوچک, نقطه خیابان های شهر. شکم و ظریف بالکن آهن ساخته جوانه زدن از بالای ساختمان. فضای داخلی از خوابگاه با نقاشی های دیواری در تالارهای برای پذیرش تزئین شده, به برخوردهای عاشقانه, کنسرت کوچک موسیقی.

این زمان برای صرف شام بود, و تمایل به صرف یک شب در تاریخ رستوران و غنی محلی ساخته شده است سقوط انتخابی در آنهایی که Trattoria که من دوست دارم, کسانی که با سرمایه T, کسانی که در آن فضای گرم و استقبال است…

با Peppino بلافاصله در لحن وارد. همانطور که من به داستان های خود را به گوش من بیان در چهره اش نمونه ای از مردانی که با شور و شوق زندگی می کردند تماشا, بین کار و فداکاری های بسیاری از. در واقع من از دست رفته چیزی, اما فقط به این دلیل نزدیک خود را به صحبت در تارانتینو اجازه من به درک همه چیز.

این Peppino زندگی اشتیاق زیادی برای این سرزمین بود, برای مواد غذایی, بلکه برای تاریخ. وقتی که او متوجه شد که منافع من شبیه به او بود, من 'به معنای واقعی کلمه به دست گرفته، منجر به من برای بازدید از موزه خود را. مجموعه ای غنی از آثار تاریخی ساخته شده است که من از دست دادن از زمان تا, به نام برای شام, من در جدول پیوست دوستان. در آن شب واقعا خسته کننده برای من برای نشستن بود ...

نه تنها آنجلو, پسرش, من به او صحبت. من همچنین فرشته دیگر, در این مورد برادر زاده اش.

سینتیا, عموی من یک مرد تنها است, 'کارگر خستگی ناپذیر به نام فداکاری و احترام به دیگران زندگی می کردند. همدردی او مسری است. این مرد فروتن که انتقال آرامش, یک مثال خوب برای همه ما. من به یاد داشته باشید چند تابستان پیش , وقتی که, در رستوران از عموی خود Peppino یک نمایش فوق العاده برگزار شد, به عنوان غیر منتظره و ناگهانی, یکی از بهترین خاطرات زندگی من.

ERO به شام, نشستن در یک جدول در مقابل trullo با یک زن و شوهر از دوستان موسیقیدان من ونتو. در فضای منحصر به فرد, با cicadas در پس زمینه و در زیر آسمان پرستاره, degustavamo شادی در همه چیز خوب شیرین خاله Graziella آماده کرده بود. دوستان من هیجان زده و خوشحال Puglia به کشف کرده اند بود, هر دو برای پخت و پز و هنر. ناگهان آنها تصمیم گرفتند تا به ما چیزی بدهد و در مقابل. آنها برای یک گیتار است که ما در مورد یک نیم ساعت رو پرسید ... و در اینجا سحر و جادو! شروع به بازی، ایجاد یک کنسرت غیر منتظره. در جدول همه ما می خواند, و بسیار به آرامی مشتریان دیگر ما با نزدیک شدن به تشکیل یک گروه کر تنها از صداها و تشویق.

بر اساس همه چیز را زیر نور مهتاب سورئال به نظر می رسید ... ما برای ساعت رفت, تا اواخر شب, چون هیچ کس می خواست به ترک, هیچ کس می خواست برای شکستن سحر که موسیقی ایجاد کرده است. این حافظه با ارزش است که من در یک محل جادویی زندگی می کردند. دوستان من گیتاریست و خواننده مارکو Anzovino Marnit Calvi از بود.

من هم فراموش نکنید که شب آنها را به تصویب رساند… خداحافظی Peppino به من گفت: "سینتیا, cuntente rumaste?"پاسخ من یک لبخند بود, قضایی و اینکه آیا!




اهمیت اعتقاد به خود را… من به شما ارائه جنی Maggioni

Jenny Maggioni, سردبیر غذا&نوشابه, mensile di enogastronomia. ما در Varese در این مراسم ملاقات مزه اجتماعی, in cui si è trattato, con giornalisti e blogger, dell’evoluzione della comunicazione del cibo in rete.

Ricordo ancora la sua risposta entusiasta, وقتی که, ormai tempo fa, le dissi che avrei scritto di lei: "سینتیا, وای! چه افتخاری! اما آنها آنقدر مهم نیست!  از شما بسیار سپاسگزارم برای این فرصت! من هنوز در حال رشد ... طعم اجتماعی برای من یک فرصت بزرگ شخصی و حرفه ای شده است. شاید داستان من کسی که می تواند کمک کند, چرا که من آن را باور نمی کردم خودم!

ما باید یاد بگیرند به این باور بیشتر در خودمان, اغلب ما دست کم گرفتن تضعیف بالقوه ما. نکته مهم این است که برای دریافت پس از موج از لحظه ای از دست داده, به دلیل آن اعتقاد ما است که ما باعث می شود که که تنها یک است که باعث تفاوت است. برخی از, گاهی اوقات تا شما را از خطر تنهایی, اما هیچ راهی دیگر اگر ما نمی خواهیم به از دست دادن آن شور و شوق است که گاهی اوقات در ما باعث که فلش نابغه اغلب به خواب زمستانی می شود وجود دارد…

اما در حال حاضر من در حال حاضر جنی, راه او هنوز هم طولانی…

جنی Maggioni تجربه روزنامه نگاری خود را شروع به montagna.tv, روزنامه آنلاین دقیقا به گردشگری کوه اختصاص داده شده. در اینجا او به دست اهمیت کار گروهی, che poi, او به سردبیران در تجارب پیشین اعمال.

در سال های پس, کارآموزی در یک سایت آنلاین استان برگامو و حوادث, و پس از آن فرود به مواد غذایی آنلاین ماهانه و روزانه و شراب 'ایتالیا در جدول’, آن را تا زمانی که ویرایشگر ماجراجویی جدید خود از «محصولات غذایی ماهانه منجر&محصولات غذایی و آشامیدنی:.

یکی دیگر از رویاهای خود را به حقیقت می پیوندند به ارسال به روزنامه مورد علاقه خود را, ، style.it،. رضایت پس از آن, برای دیدن به چاپ مقاله در 'روزانه’ در بخش واقع زنان, رهبری او را به این باور است که تعهد, اراده, و به خصوص تعیین به این باور را در خود, عناصر اساسی در نقاط عطف زندگی هستند.

جراثقال دوار, من می خواهم به اختصاص کلمات نویسنده و شاعر رارالف والدو امرسون (1803 – 1882),  با دقت بخوانید آنها…

اعتقاد به افکار خود, بر این باورند که آنچه که برای شما درست است, شخصا برای شما, این هم درست است برای تمام مردان, اینجا, این نابغه است. هر کس باید یاد بگیرند که به کشف و به نگه داشتن چشم در که کورسویی از نور لرزان داخل ذهن بیش از زرق و برق آسمان از شاعران و حکیمان.

 از آن آسان است, در جهان, زندگی در نظر جهان; از آن آسان است, در تنهایی, زندگی توسط خودمان; اما آن مرد بزرگ کسی است که در میان جمعیت با استقلال آرامش کامل از تنهایی نگه می دارد. ثبات قدم احمقانه، وسواس از ذهن های کوچک است, ستایش دولتمردان کمی و فلاسفه و روحانیون.

با قوام روح بزرگ دارد, بسادگی, هیچ ربطی به. کل داستان است هموار در زندگی چند نفر و سری شدید حل و فصل.




موج از باغ های انگور Serpito

در این تصویر نگاه کنید… موجی از انگور. من به نظر می رسد هنوز هم وجود دارد, توقف در تاکستان در تپه آرام که به یک موج تبدیل نگاه. یک عینک از طبیعت است که مرد مغرور با مراقبت از خود.

در حال حاضر من چشمانم را می بندم, و ذهن را در Calabria. هستیم در محل Serpito, Strongoli, در استان حب السلاطین.

این در واقع در اواخر سرچشمه 1800 نوشته فلیس روسیه تاسیس شد, که, پس از کار در غرب ویرجینیا, و بعد از آن در نیویورک, بیست سال بعد، او به ایتالیا با سرمایه گذاری در Stroud بازگشت, در خانواده کسب و کار در حال حاضر در نسل چهارم خود را.

1

موجی از باغ های انگور

Strongoli, سرزمین تاریخ بزرگ که نام باستانی Petelia است.

بین I و II 'A.C قرن. هنگامی که آن را به یک مستعمره رومی بود, به طور فعال در جنگ کارتاژی، که دیدم درگیر هانیبال شرکت. یک شاهد عینی, در مجاورت شرکت, شما می توانید ببینید سنگ Tesauro, آرامگاه کنسول مارسلوس در نبرد در برابر Carthaginians درگذشت به رهبری هانیبال.

L’Azienda Agricola اطلاعات روسیه & طولانی گسترش در اموال 53 هکتار, اشاره 35 کشت با درختان زیتون برای تولید PDO نفت, و 18 اختصاص داده شده به تاکستان. انواع انگور رشد هستند Gaglioppo, il یونانی سیاه, la Malvasia بیانکا و سیاه, il یونان سفید, و Sangiovese

3

Azienda Agricola اطلاعات روسیه و لونگو

تولید و همچنین با تشکر از آموزه های خوب منتقل شده توسط پیشینیان خود را تاسیس. در این رابطه، من از یک عبارت تقریبا واضح به یاد دارم، اما در حال حاضر دیگر, جوزف روسیه به من گفت که همراه من در طول سفر من; قاضی عسکر suo, سالواتوره روسیه, او به: "اگر شما مجبور به صرف 10, شما باید حداقل 12 !"

امروز کاملا مخالف است, شاید هم در مورد آن فکر می کنم ...




آلدو پنجم Lazzari, “تاریخ انسان از طریق غذا”

گذشت زمان بی شفقت است, تیک تاک تیک تاک تیک تاک ... آن را به طور کامل به ما برای تصمیم گیری شدت چگونه ما می خواهیم آن زندگی می کنند.

همانطور که برای من، من صرف سه سال گذشته که اگر من ده زندگی کرده بود, و ده قبلی, که اگر من سه زندگی کرده بود. شاید چون من احساس نیاز به بازیابی همه چیز را که من آن را زندگی نکرده, درجه forse, به سادگی بیشتر, چون در حال حاضر من سعی می کنم زندگی همه من می توانم.

و به این ترتیب مستمر, در مسیر که من هنوز به طور کامل روشن نیست… ملاقات با مردم, گاهی اوقات راست و گاهی اوقات اشتباه, من توصیه پیروی, اما بیشتر از همه دنبال غرایز من. پس از آن بود, وقتی که, پس از یک پیشنهاد, من ملاقات کرد آلدو پنجم Lazzari.

یک مرد آسان نیست, من از اولین تماس تلفنی ما می دانستند. رودخانه در سیل که من با داستان های بسیاری از تجربیات زندگی خود غرق, زندگی مشغول است، با مواضع سخت و تغییرات ثابت جهت.

چند ماه پیش, بعد از یک بیماری طولانی مدت, او همسر خود را برای همیشه ترک, ماریا روزا ساقه Lazzari, همراه از طول عمر است.

من رفتم برای دیدن, و, در خلوت خانه اش, در میان بسیاری از خاطرات, بین عکس های خود را در همه جا پراکنده و هزار جلد کتاب آن, من صرف یک بعد از ظهر کل برای گوش دادن, تا, شب وارد, ما با هم شام آماده.  

برخورد غیر معمول, که در آن من تا به حال به بازتاب, بنابراین به یک معنا به ارسال.

آلدو پنجم Lazzari در سابینا متولد شد. در هنگام جنگ او با خانواده خود را به مطالعه در دریاچه Maggiore ارسال شد. نا امید, پس از شرکت در یک مدرسه بازیگری, به سمت حمل و نقل هوایی گرا, اما حتی در اینجا درگیری شخصیت خود را با بوروکراسی نظامی در کوتاه, و تصمیم می گیرد به استعفا.

در پایان از 50S به این دنیای کشاورزی و مواد غذایی. شیفته تاریخ, و تکامل غذا و انسان, اختصاص بخش زیادی از عمر خود را به مطالعه, تا زمانی که شما رسیدن به انتشار مهم ترین کار او: "تاریخچه انسان از طریق غذا".

زندگی سفر زندگی می کردند, بررسی و مطالعه قدرت جمعیت های مختلف. زندگی غنی و پر از داستان است که من نمی خواهد به بگویید, به دلیل بیش از حد بسیاری از چیزهای در طول عمر خود انجام شده توسط آلدو.

در آن شب من در حافظه است که من یک مرد بود بماند “مست در زندگی”, که به شدت زندگی می کردند, و که در حال حاضر در میان آثار او و خاطرات او زندگی می کند.

 آلدو پنجم Lazzari

وقتی که من از او پرسیدم چرا رفتن نیست و در حومه شهر زندگی می کنند, او تقریبا خوب گوش کنید, جهان او وجود دارد, در خانه.

اگر من در مورد آنچه که از این جلسه را ترک فکر می کنم, است که بیشتر من را درک مکانیسم هایی که بوسیله مرد باعث می شود جهان, و طبیعت بیشتر و ریتم خود را به من جذب.

 




آیا راه روغن زیتون ایتالیا را متوقف کنید

امروز انعکاس من آغاز می شود با خواندن بیهوده گویی از یک دوست, پیرو رومانو, تولید کننده روغن زیتون در Stroud, حب السلاطین. من او را به خوبی می شناخت, خواندن کلمات خود را در یک ایمیل که او فرستاده من مدتها پیش در حال حاضر.

"CIAO به Cinzia, حال شما چطور است? سای, شروع کردم به راه رفتن در جاده ها از روغن زیتون من می خواستم برای تمرکز بر کیفیت, متقاعد شده است که, که به خوبی کار می کند, با گذشت زمان به رسمیت شناخته شده. اما افسوس من تا به حال خدا که عالی در جهان حاکم است قدرت و حتی بیشتر در نظر گرفته نمی. پارلو از DIO Denaro, پادشاه بی چون و چرای, که, با قدرت خود, تنزل میدهد کیفیت تحقیر او را در گوشه ای! اما نه تنها, بزرگترین شگفتی ناامیدی از غذا متوسط ​​بالا و بود, با وجود ادعا می شود یک قهرمان از کیفیت, به پایان می رسد اتخاذ انتخاب های جامع بسیار سوال برانگیز است. "

کلام یک نویسنده فلج به عنوان یک نتیجه از بسیاری از بازار از محصولات از مبدا و کیفیت مشکوک, که فقدان فرهنگ از روغن, زمین های حاصلخیز در انتخاب مصرف کنندگان منحرف, تاثیر منفی.

بعلاوه, بحران کنونی همدست است آیا انتخاب استدلال می کنند نیست, اغلب منحصرا توسط قیمت های مسخره دیکته که در هزینه های واقعی تولید می مکاتبات مطلق نیست.

تصویر غم انگیز به اتمام است از بخشی از مرمت, که, اگر چه آن را انتخاب می نماید که از ترویج کیفیت, با استفاده از پشت صحنه, و نه تنها, محصولات و متوسط.

کلمه عبور گندم ritritate است, درخواست صدور مجدد توسط کسانی مثل من, عشق و زندگی از تولید جهانی, و, داشتن فرصت برای شنیدن گرفتاری های تولید, مراقبت در مورد سرنوشت خود.

از مصرف کننده, توسط پرشور, و ارتباط از قلمرو, من یک رای افکار من, به این امید که دیر یا زود, این کلمات فقط کلمه در باد.

زیر دوباره پیشنهاد سخنرانی من در آخرین نسخه کارگاه آموزشی نفت, که در طی آن من به ابراز درخواست های بسیار خاص است که مصرف کنندگان نسبت به انتخاب آگاهانه تری از روغن زیتون کمک:

  • برای ارتباط من از سادگی بیشتر در کلمات. اغلب در این مفهوم اصرار دارند، زیرا آنچه واقعا مهم است این است که فرهنگ خوب از زمین را با زبان ساده, برای رسیدن به مردم. مصرف کنندگان هنوز هم کیفیت روغن زیتون تماس بگیرید, "روغن خوب". "روغن زیتون" این اصطلاح در حال حاضر در رواج, برای بسیاری از افراد هنوز ناشناخته است (اوو: وفوق العاده شفاف بهergine د 'oاهن).
  • به Olivicoltori من از شما به سازماندهی رویدادهای تر degustativi روغن های خود را به مردم. همانطور که گفت Veronelli: "روغن مانند شراب. درخت زیتون به عنوان تاک."علاوه بر این به" زیرزمین "چرا که نه" میلز نفت باز ".
  • در شراب از شما می خواهم برای ایجاد یک گوشه ای برای "فروشگاه نفت" که اجازه می دهد تا روغن مزه.
  • برای رستوران از شما می خواهم که به روغن زیتون است که به جدول فقط به عنوان شما را برای شراب آورده, فقط تولید کنندگان برگه های اطلاعات درخواست, و یا حتی بهتر, کارگران قطار در سالن با دوره کارشناس چشیدن مزه شراب و چای و غیره برای نفت. بعلاوه, من می خواهم برای دیدن در جداول, به عنوان در حال حاضر در مورد شراب, از “کارت از روغن زیتون از منطقه” قرص و داروها را با اطلاعات است که به طور خلاصه ویژگی های مختلف ارائه. چیز دیگری که من می خواهم برای دیدن من در رستوران پیشنهاد, یک بطری کوچک از روغن زیتون در خاک است, که “من در غذا استفاده, من می خواهم این لایحه در قیمت های تبلیغاتی پرداخت, و من به شما خانه را. "
  • اما من از چیزی هم مصرف کنندگان. برای اینکه بیشتر کنجکاو سعی کنید روغن زیتون, ما باید بسیاری از گونه. با وجود ما 530 ارقام ایتالیا و بیشتر, ما هنوز هم روغن زیتون تماس در منحصر به فرد. هنگامی که شک دارید، تنها در مورد, باید نسبت به PDO حرکت. یکی دیگر از نوک, زمانی که شما در تعطیلات هستید استفاده برای بازدید از یک واقعیت مزرعه محلی. علاوه بر این به یک تجربه منحصر به فرد, شما می شود بسیار در مورد محصولات آنها مصرف آگاهانه تر.

من با اشاره به نتیجه گیری کرد که, دو قاشق غذاخوری روغن زیتون فوق بکر در روز, یک مرکز موثر پزشکی برای مبارزه با بیماری های قلبی عروقی.




سفر من به Sciòje… بین پیاز از Acquaviva, l’uva pizzuta, و یک لیوان Minutolo مغازه خواربار یا مشروب فروشی Polvanera

Gioia در دل کالیس, گویش Sciòje, فلات مشترک از Murgia آشنا شدم وقتی که من رفت و به دیدار به از wineries Polvanera. اما نه تنها, در اینجا من انگور و pizzuta پیاز از Acquaviva در Delle Fonti کشف.

همانطور که عادت من است, قبل از اقدام به بازدید, من در اطراف مزرعه قدم زدن در باغ و تماشای مجموعه ای زیبا از انگور کنار.

فیلیپو کاسانو, دارنده این شراب در واقع در دنیا 2003, هدایت من به من گفت که نام سرچشمه از فعالیت صاحبان قدیمی Polvanera که در مزرعه استفاده می شود تا زغال سنگ با بلوط.

5

Cipolle rosse Acquaviva delle Fonti

 در اکتشاف من ضربه دیوار به طور کامل با مجموعه ای از پیاز تحت پوشش. انواع معمولی از مساحت شکل مسطح و عطر و طعم مشخصه شیرین, le پیاز قرمز از Acquaviva در Delle Fonti.

اما نه تنها, چرا که من را متوقف به رعایت حتی یک کلاه فرنگی پوشیده از حبه انگور منحصر به فرد. انواع ویژگی های جدول به دانه های پا, L 'uva pizzuta, من مشاهده کرده اند که نه تنها, اما… من اندک اندک خوردن! 😉 Il suo sapore dolce e delicato mi ha fatto sostare li per diversi minuti

 هنگامی که در داخل من خودم اختصاص داده شده به گوش دادن به داستان فیلیپ, که, به 2003, پس از کار کردن برای سال در زمینه میوه, پیچ و تاب و به فعالیت های زندگی در حال تغییر خود و آینده خود را با سرمایه گذاری در این شرکت به.

یک خانه رعیتی تاریخی در Marchesana, منطقه از Gioia در دل کالیس, که در حال حاضر پوشش می دهد 25 هکتار از تاکستان, اشاره 15 کشت با بدوی, و باقی مانده با Aleatico, Aglianico, Fiano Minutolo, Falanghina و Moscato.

جرم, ترمیم احترام به معماری از ساختار های قدیمی, استقبال در انبار در اعماق زمین به مدت هشت متری حفر. محیط زیست بسیار چشمگیر, رنگ نمونه از سنگ کارست و ثابت رطوبت در طول سال.

 در اتاق مزه, بین نمونه های مختلف, من بر بدوی 17 DOC Gioia در دل کالیس 2012; '17 تعداد’ است به معنی الکل متوسط ​​آن استفاده شده است. اولیه 100% از تاکستان واقع در Acquaviva در Delle Fonti, با الکل 16,5 %.

ذیل, گرفتار علاقه خاص من است IGT Puglia Fiano Minutolo 2012; Fiano Minutolo 100% از تاکستان واقع در Gioia در دل کوله با الکل 12%. انگور سفید از Puglia که من واقعا دوست داشت از شدت بوی. شراب با شخصیت خوب, che personalmente chiamerei solo ‘Minutolo’.

Fiano Minutolo Polvanera

OGT Puglia Fiano Minutolo 2012 Polvanera

 

Seguici

Vuoi avere tutti i post via mail?.

Aggiungi la tua mail: