1

با دست بر روی قلب, scelgo Vergine اضافی

مصاحبه آپلود لوئیس منتشر شده 17 نوامبر 2013 آن مجله کارگاه آموزشی نفت

مزرعه سینتیا Tosini وبلاگ نویس تعریف شده است. پس, در مقابل گسترش وبلاگ نویسان مواد غذایی, چی c'è, در عوض, از دیدگاه های مختلف شروع می شود, به طور مستقیم از زمین, توسط قهرمانان از غذا قبل از اینکه شما حتی در آشپزخانه رسید و پس از آن بر روی تخته است.

  • چه ایده نفت او خود را در دوران کودکی می شود? این روغن از آن سال ها بود که از زیتون و یا دانه های روغنی به دست آمده?

دوران کودکی من به نفت خیلی بیشتر از یک ایده مرتبط. به عنوان یک کودک، روغن به نمایندگی از چیز خوب, چه خوب بود, پس از محصول ارزشمند و در پی که با دقت مورد استفاده قرار گرفت. من یک بچه لاغر با بهداشت ضعیف بود, یک دختر از یک پدر از مراقبت های مناقصه. روغن یک درمان طبیعی است که او شکست برای اضافه کردن به ظرف هر من بود. من هنوز هم کلمات خود را به یاد داشته باشید: "سینتیا, بابا در حال حاضر شما فراهم می کند روغن خوب می شود بسیار قوی ..."بزرگ شدن ایده من تغییر نکرده است, tutt’altro, تقویت. L'درهم و برهم, خوب, که به دنبال, همچنان به عنوان یک رهبر در آشپزخانه من. بدیهی است، نفت از آن سال ها و سال های آینده, در من, فقط نفت استخراج شده از زیتون. هیچ چیز بیشتر به سلیقه شخصی من است هرگز به خوبی مقایسه.

  • کنجکاوی: طعم و عطری از نفت از دوران کودکی خود را با کسانی که امروز درک و قدردانی همزمان?

عطری و طعم دهنده های دوران کودکی, با خاطرات و احساسات مرتبط, بی نظیر و بی همتا می باشد. به گفته انسان شناس مارینو Niola - هر یک از ما تا به خود مادلین, عطر و طعم است که او را به یاد سن بهتر. فقط این نیست که حسرت طعم گذشته, بلکه یک لطف به تمدد اعصاب, جستجوی زمان از دست رفته. و هنگامی که ما می توانیم یک حس شگفتی کودک احساس, شادی کودکانه است که به ما چپ نگاه کردن لذت ... آن زمان به دست آورد. اما, کنار دلتنگی و انتخاب با دقت, امروز شما می توانید محصولات عالی با طعم و رایحه است که روغن زیتون پیدا کردن, خصوصیت برای ترویج و بالا بردن کیفیت بالا دنبال شده توسط بسیاری از کشورها در جهان.

  • چه چیزی شما را دوست دارم بیشتر از روغن زیتون?

چیزی که من دوست دارم بیشتر در روغن زیتون, بدون شک محصولات مراقبت از پوست او است. با شنیدن این من نمی تواند کمک کند اما چپ نگاه کردن. اگر آن را خوب بیان من از سعادت خالص است, نام mentre طلا و کره است ..., من شما را به تصور.

  • چقدر مایل به خرج کردن برای یک بطری اضافی باکره شما?

ما می گوییم که, البته، نه بیش از اندازه, شنبه به SPE ها. اگر من فکر می کنم که مردم حاضر به صرف مقادیر دیوانه به خرید محصولات مراقبت از پوست وجود دارد, معنی بدن, من به طور طبیعی لبخند. من مقدار دیوانه صرف نیست, I رقمی معقول صرف به خرید یک محصول با کیفیت است که من به دنبال, و همچنین برای عطر خوب, همچنین برای طعم خوب. چه کاری می توانید انجام ... من خیلی انجام هستم!

  • در این رابطه, برای او اغلب اقدام به خرید بطری چه مدت? از 250, 500, 750 میلی لیتر درجه دا litro?

در حالی که آن را قطعا یک لیتر خوب, همچنین به دلیل فوق العاده روغن زیتون برای من است تنها ادویه نمی, همراه با نان است به خصوص میان وعده مورد علاقه من.

  • در همه صداقت, بدون هیچ گونه احساس گناه یا خجالت, چه نمک و فلفل مورد علاقه خود را از تمام چربی در رژیم غذایی است?

بدون شک و بدون عدم قطعیت, و اضافه کردن، با دست بر روی قلب, درهم و برهم اضافی Vergine در زیتون!

  • فقط نفت. ما به کار شما می آیند. چه کار می?

کار واقعی من, و همچنین شور و شوق من و در حال حاضر زندگی من, است که به آنچه در زمین, از طریق تجربه از افرادی که کار می کنند و که با, اجازه می دهد تا به تولید. نتیجه این بیان است که با بسیاری از ویژگی های معمولی که ایتالیا یک کشور بزرگ شناخته شده در جهان نشان داده شده است. ماموریت, من, و همه ایتالیایی واقعی, است برای ترویج این.




چت با… به Eugenio Peralta از. یک مرد یا یک ملخ?

وبلاگ: مرد یک ملخ است

به Eugenio Peralta از, یکی از بنیانگذاران سایت وبلاگ "مرد یک ملخ است".

ما در مزه اجتماعی ملاقات, این رویداد است که ما اجازه داده است برای بیان تجربه ما در تکامل شبکه های ارتباطی غذا. همانطور که با تمام سخنرانان دیگر در گروه, من می خواستم به تعمیق دانش خود را با مصاحبه, و یا بهتر, با من: “چت با… ”

امروز نوبت او است, من در حال حاضر به Eugenio Peralta از!

فتح مثل من و بسیاری دیگر از جذابیت enogastronomy, او بیشتر و بیشتر علاقه به دست آورده است من برای مواد خام و داستان است که در پشت یک سنت های آشپزی زندگی می کنند. برای سایت خود انتخاب کرده است یک تعریف کمی’ بی پروا, “مرد یک ملخ است”, اجازه دهید درک کنند که چرا…

نشنال جئوگرافیک را تعریف می کند ملخ حشرات بستگان ملخ, که, جمع به یک گروه, تشکیل انبوه متراکم و حریص قادر به نابودی کل مزارع با خسارت قابل توجهی به کشاورزی. در این مرحله من تعجب می کنم: “اما واقعا مرد یک ملخ است?”

کلمه در یوجین, یک مرد یا یک ملخ?!

من مطمئن هستم که بسیاری از آشنایان من بدون هیچ تردیدی پاسخ “یکی locusta”, اما در واقع صخره شک آن غیر ممکن است زیرا این دو مفهوم هم ترکیب می شوند: همانطور که در اولویت انجمن ما اعلام, هر انسان از طبیعت منجر به مصرف inerosabilmente تمام منابع را در اختیار خود, ترک زمین سوخته پشت. درست مثل یک ملخ, appunto.

  • «انسان یک ملخ است, من یک مقایسه کمی مخاطره آمیز می گویند…

مقایسه است بدون شک چیزی نگران کننده, اما اگر به کار گرفته (خوب) جدول می تواند یقه نیز بسیار لذت بخش داشته. من و دیگر موسس ملخ ما بر این حرفه شایع تصادفا به "مسواک زدن سفره" در طول سفر امتداد ساحل دریای آدریاتیک, در فصل تابستان از راه دور 2003, و به نوعی سعی شده است تا آن را با مخاطبان بسیار گسترده تر: قبل از ایجاد یک سایت سنتی ثابت – locuste.org – پس از آن در تمام حالت های پیشنهاد و یا اعمال شده توسط قوانین وب کاهش یافته است 2.0, از توییتر به فیس بوک از طریق این وبلاگ در همه جا.

  • محتویات سایت خود وبلاگ چیست?

محتویات بررسی رستوران, با تعداد زیادی از رای, بررسی و رتبه بندی از شایستگی. فعالیت غیر قابل انکار شبیه به کسانی که از صدها نفر از سایت های دیگر, وبلاگ ها و جوامع اختصاص داده شده به همین موضوع, اغلب بسیار محترم از ما بیشتر. به عنوان ملخ, اما, در کار ما ما را به اتخاذ برخی از ویژگی های متمایز: اول از همه یک معیار بسیار منحصر به فرد, بر اساس "مقدار", به عنوان مثال به علت وفور بخش. در طول غذاهای موج نو, ملخ به شدت اصل دفاع است که شما باید به غذا خوردن در رستوران, و نه تنها لذت بردن از ... بدون غفلت دیگر ویژگی های کلیدی محلی مورد ارزیابی قرار گیرد: کیفیت مواد تشکیل دهنده و آماده سازی, خدمات (همچنین آن را به عنوان تنظیم و محل درک), و البته قیمت.

  • چه آن را برای شما نشان "مرد یک ملخ است" ?

وب سایت و وبلاگ برای من همیشه یک سرگرمی شده است, و گاهی اوقات گران در شرایط زمان و تعهدات, در حالی که روزنامه نگاری با زمان تبدیل شده است، حداقل تا حدودی کار من: چرا من آهسته بوده است به مخلوط کسب و کار و لذت, تلاش تا آنجا که ممکن به غنی سازی فضاهای وب سایت ما با مصاحبه اصلی, بازتاب در بینش جالب ترین های ارائه شده توسط صنعت, گزارش از رویدادهای مهم غذا و شراب, Vinitaly در دل Salone مزه. روش, اما, باقی مانده تا حد زیادی آسان رفتن و دانشگاهی از آغاز: برای تحقق بخشیدن به تنها یکی از جلسات ما به Crotto دا مزه حضور, توتم محلی ارتباط درست.

  • بررسی خود را هرگز دنبال شده است تا?

ما انتقادات زیادی دریافت, برخی از ایمیل های تهدید و یک زن و شوهر از پرونده های حقوقی تبلیغات (به طرز عجیبی هرگز استناد شده!) توسط رستوران کمی از کار ما راضی. متاسفانه جهان است که تنها از آشپزخانه تا سه ستاره ساخته شده است، و حتی اگر چیزی کار نمی کند, در نظر ما, صحبت در مورد پرونده, در منطق خدمات به خواننده. غالبا, همراه با بسیاری دیگر "آماتور" وبلاگ, ما از آماتوریسم متهم شدند: همچنین در این مورد, اما, من حق ما را به کشف ادعا, اطلاع رسانی و بیان عقاید ما, فقط به عنوان واجد شرایط به نظر می رسد که آنها ممکن است.

  • به Eugenio, می تواند شما را به من بگویید اگر, با وجود تلاش و نقد, شما احساس رضایت?

این Cinzia, عشق من به من اجازه ملاقات با افراد جدید و منابع جدید الهام. آرمانشهر است به نوبه خود این را به یک بخشی از کار من, خواب است به ارائه بینش از علاقه و اطلاعات مفید به کسانی که به آن نیاز دارید. مصرف کوتاه مدت, در عوض, این متواضع تر است: من می خواهم مردم به اعتماد صفحات سایت ما و توقف در تلفن تماس من وقتی که نیاز به یک رستوران ...




اهمیت اعتقاد به خود را… من به شما ارائه جنی Maggioni

Jenny Maggioni, سردبیر غذا&نوشابه, mensile di enogastronomia. ما در Varese در این مراسم ملاقات مزه اجتماعی, in cui si è trattato, con giornalisti e blogger, dell’evoluzione della comunicazione del cibo in rete.

Ricordo ancora la sua risposta entusiasta, وقتی که, ormai tempo fa, le dissi che avrei scritto di lei: "سینتیا, وای! چه افتخاری! اما آنها آنقدر مهم نیست!  از شما بسیار سپاسگزارم برای این فرصت! من هنوز در حال رشد ... طعم اجتماعی برای من یک فرصت بزرگ شخصی و حرفه ای شده است. شاید داستان من کسی که می تواند کمک کند, چرا که من آن را باور نمی کردم خودم!

ما باید یاد بگیرند به این باور بیشتر در خودمان, اغلب ما دست کم گرفتن تضعیف بالقوه ما. نکته مهم این است که برای دریافت پس از موج از لحظه ای از دست داده, به دلیل آن اعتقاد ما است که ما باعث می شود که که تنها یک است که باعث تفاوت است. برخی از, گاهی اوقات تا شما را از خطر تنهایی, اما هیچ راهی دیگر اگر ما نمی خواهیم به از دست دادن آن شور و شوق است که گاهی اوقات در ما باعث که فلش نابغه اغلب به خواب زمستانی می شود وجود دارد…

اما در حال حاضر من در حال حاضر جنی, راه او هنوز هم طولانی…

جنی Maggioni تجربه روزنامه نگاری خود را شروع به montagna.tv, روزنامه آنلاین دقیقا به گردشگری کوه اختصاص داده شده. در اینجا او به دست اهمیت کار گروهی, che poi, او به سردبیران در تجارب پیشین اعمال.

در سال های پس, کارآموزی در یک سایت آنلاین استان برگامو و حوادث, و پس از آن فرود به مواد غذایی آنلاین ماهانه و روزانه و شراب 'ایتالیا در جدول’, آن را تا زمانی که ویرایشگر ماجراجویی جدید خود از «محصولات غذایی ماهانه منجر&محصولات غذایی و آشامیدنی:.

یکی دیگر از رویاهای خود را به حقیقت می پیوندند به ارسال به روزنامه مورد علاقه خود را, ، style.it،. رضایت پس از آن, برای دیدن به چاپ مقاله در 'روزانه’ در بخش واقع زنان, رهبری او را به این باور است که تعهد, اراده, و به خصوص تعیین به این باور را در خود, عناصر اساسی در نقاط عطف زندگی هستند.

جراثقال دوار, من می خواهم به اختصاص کلمات نویسنده و شاعر رارالف والدو امرسون (1803 – 1882),  با دقت بخوانید آنها…

اعتقاد به افکار خود, بر این باورند که آنچه که برای شما درست است, شخصا برای شما, این هم درست است برای تمام مردان, اینجا, این نابغه است. هر کس باید یاد بگیرند که به کشف و به نگه داشتن چشم در که کورسویی از نور لرزان داخل ذهن بیش از زرق و برق آسمان از شاعران و حکیمان.

 از آن آسان است, در جهان, زندگی در نظر جهان; از آن آسان است, در تنهایی, زندگی توسط خودمان; اما آن مرد بزرگ کسی است که در میان جمعیت با استقلال آرامش کامل از تنهایی نگه می دارد. ثبات قدم احمقانه، وسواس از ذهن های کوچک است, ستایش دولتمردان کمی و فلاسفه و روحانیون.

با قوام روح بزرگ دارد, بسادگی, هیچ ربطی به. کل داستان است هموار در زندگی چند نفر و سری شدید حل و فصل.




آلدو پنجم Lazzari, “تاریخ انسان از طریق غذا”

گذشت زمان بی شفقت است, تیک تاک تیک تاک تیک تاک ... آن را به طور کامل به ما برای تصمیم گیری شدت چگونه ما می خواهیم آن زندگی می کنند.

همانطور که برای من، من صرف سه سال گذشته که اگر من ده زندگی کرده بود, و ده قبلی, که اگر من سه زندگی کرده بود. شاید چون من احساس نیاز به بازیابی همه چیز را که من آن را زندگی نکرده, درجه forse, به سادگی بیشتر, چون در حال حاضر من سعی می کنم زندگی همه من می توانم.

و به این ترتیب مستمر, در مسیر که من هنوز به طور کامل روشن نیست… ملاقات با مردم, گاهی اوقات راست و گاهی اوقات اشتباه, من توصیه پیروی, اما بیشتر از همه دنبال غرایز من. پس از آن بود, وقتی که, پس از یک پیشنهاد, من ملاقات کرد آلدو پنجم Lazzari.

یک مرد آسان نیست, من از اولین تماس تلفنی ما می دانستند. رودخانه در سیل که من با داستان های بسیاری از تجربیات زندگی خود غرق, زندگی مشغول است، با مواضع سخت و تغییرات ثابت جهت.

چند ماه پیش, بعد از یک بیماری طولانی مدت, او همسر خود را برای همیشه ترک, ماریا روزا ساقه Lazzari, همراه از طول عمر است.

من رفتم برای دیدن, و, در خلوت خانه اش, در میان بسیاری از خاطرات, بین عکس های خود را در همه جا پراکنده و هزار جلد کتاب آن, من صرف یک بعد از ظهر کل برای گوش دادن, تا, شب وارد, ما با هم شام آماده.  

برخورد غیر معمول, که در آن من تا به حال به بازتاب, بنابراین به یک معنا به ارسال.

آلدو پنجم Lazzari در سابینا متولد شد. در هنگام جنگ او با خانواده خود را به مطالعه در دریاچه Maggiore ارسال شد. نا امید, پس از شرکت در یک مدرسه بازیگری, به سمت حمل و نقل هوایی گرا, اما حتی در اینجا درگیری شخصیت خود را با بوروکراسی نظامی در کوتاه, و تصمیم می گیرد به استعفا.

در پایان از 50S به این دنیای کشاورزی و مواد غذایی. شیفته تاریخ, و تکامل غذا و انسان, اختصاص بخش زیادی از عمر خود را به مطالعه, تا زمانی که شما رسیدن به انتشار مهم ترین کار او: "تاریخچه انسان از طریق غذا".

زندگی سفر زندگی می کردند, بررسی و مطالعه قدرت جمعیت های مختلف. زندگی غنی و پر از داستان است که من نمی خواهد به بگویید, به دلیل بیش از حد بسیاری از چیزهای در طول عمر خود انجام شده توسط آلدو.

در آن شب من در حافظه است که من یک مرد بود بماند “مست در زندگی”, که به شدت زندگی می کردند, و که در حال حاضر در میان آثار او و خاطرات او زندگی می کند.

 آلدو پنجم Lazzari

وقتی که من از او پرسیدم چرا رفتن نیست و در حومه شهر زندگی می کنند, او تقریبا خوب گوش کنید, جهان او وجود دارد, در خانه.

اگر من در مورد آنچه که از این جلسه را ترک فکر می کنم, است که بیشتر من را درک مکانیسم هایی که بوسیله مرد باعث می شود جهان, و طبیعت بیشتر و ریتم خود را به من جذب.

 




امروز ما در مورد # SocialMedia گلگون نبرد با صحبت ...

گلگون نبرد, blogger e giornalista freelance. Attiva nel campo dell’indagine sociale, محیطی, culturale e politica. Collabora a tutt’oggi con varie testate giornalistiche (Lettera43, Terre di Mezzo Street Magazine; Radiopopolare, Redattore Sociale).

Si occupa, علاوه بر, di Comunicazione e Social Media, come consulente, formatore in ambito non profit e Social Media Manager/Editor. L’ultimo progetto seguito come Social Media Editor è stato il festival del Giornalismo DigitaleGlobalnews”.

Una presentazione di tutto rispetto direi! Rosy mi fai quasi paura! 😉

بدیهی شوخی, ma solo perché l’ho conosciuta personalmente durante “Social Gusto”, la manifestazione svoltasi poco tempo fa a Varese, که, oltre a promuovere la cucina Italiana di qualità, ha dedicato uno spazio a giornalisti e blogger per esporre le loro esperienze nell’evoluzione della comunicazione in tema di enogastronomia.

Una persona deliziosa nella semplicità e nella simpatia. Pensate che a fine conferenza ci ha deliziati con il suo tiramisù! Dico spesso di andare oltre le vetrine dell’apparenza, le sorprese sono inaspettate, a volte in positivo e a volte in negativo. در هر صورت, ci permettono un giudizio ed un’esperienza diretta e reale, ben lontana dal virtuale.

Detto questo entro in merito per farvi conoscere meglio Rosy, e per parlare di #comunicazione e #socialmedia, essendo io un’appassionata della comunicazione digitale.

گلگون, ته دهان و دندان… 🙂

  • "غذا, روزنامه نگاری و ارتباطات ملاقات وب 2.0."چشم انداز خود را از چیزهایی است?

من می گویند که در وب گسترش داده است و به گسترش این فرهنگ از مواد غذایی, ایجاد جامعه و تاثیر گذار برای همه سلیقه ها. اما "ایتالیایی آشپزخانه" برای وبلاگ نویسان مواد غذایی پارادایم درست است که, در زمان از شبکه های اجتماعی, به اشتراک گذاری احساسات تا حد زیادی تسهیل و مقرون به صرفه برای همه. و این به نظر من چیز خوبی است.

  • شما پاسخ "شکست وبلاگ نویس مواد غذایی است." چرا?

در من بت وبلاگ, که در آن من در مورد موضوعات "سخت" با تعهد اجتماعی و مدنی صحبت وجود دارد در چشم ساده رده "محصولات غذایی و سبز", مربوط به دو احساسات بزرگ من: پخت و پز برای دوستان و درمان گوشه سبز من. من در طول راه که من می توانم او چگونه من می خواستم بگویم که متوجه, احساسات که در زندگی "ipersocial" من برای زندگی خصوصی من محفوظ می باشد, صمیمیت است.. بنابراین اگر چه من عمیقا عاشق مواد غذایی, conviviality و به اشتراک گذاری, من وب autocensuro. اگر چه برخی از عکس ها از غذاهای و گل در اینستاگرم و فیس بوک در حالی که، "من از دست دادن".

  • رسانه های اجتماعی در ایتالیا، به طور مناسب به عنوان آنها باید مورد استفاده قرار گیرد. پاسخ بسیاری است: "من هیچ زمان!"پاسخ می کند که اهمیت واقعی این رسانه ها برای ترویج محصول در نظر نمی, و یا به بهبود شهرت شرکت را از طریق به اشتراک گذاری محتوا. شما متخصص هستید, چه تجربه شما است?

من تایید,  رسانه های اجتماعی در ایتالیا استفاده می شود نه به عنوان آنها باید باشد. از شرکتهای کوچک و متوسط ​​به غیر انتفاعی بلکه توسط شهروندان عادی و مدیریت دولتی.

مراقبت از ارتباطات و محتوا در کسب و کارهای کوچک, بسیار, این است که هنوز در شرایط سرمایه گذاری در نظر گرفته نشده. و با این حال جهان از رسانه های اجتماعی, وبلاگ دای برای شبکه های اجتماعی, واقعا آن را اجازه می دهد تا شما را به بالا بردن آگاهی از پروژه ها و محصولات به مخاطبان, تا چند سال پیش, غیر قابل تصور و هزینه واقعا مسخره. آنچه مسلم است این است که شما می توانید آنها را به مدیریت بداهه منتسب نیست. ارتباطات یک کار است, و مثل همه حرفه های آن زمان می برد, عشق و شور و آموزش مداوم. چه کسی پایین این جاده رفته, شناسایی منابع در ساختار آن و یا تبدیل به حرفه ای ها, این در حال حاضر از مزایای از لحاظ شهرت خوب و خوبی دید.

  •  آنها زن عاشقانه در وسیعترین مفهوم هستند, عاشق از سنت ها و زمین. اما آنها حاضر در توییتر هستند ..., فیس بوک, نمایش مشخصات عمومی, Pinterest, وبلاگ Tumblr, مسیر, لینک, چهار ضلعی, شما لوله ... خوب من شبکه راه اندازی و من همه چیز من عاشق را به اشتراک بگذارید و باور در. با وجود این من قویا معتقدم که این شرکت است که ما این فرصت را مجبور به استفاده از, باید متحد شوند و جایگزین دانش مستقیم, تجربه لازم را برای زندگی واقعیت, و می دانم که محصولات خود را. به اشتراک بگذارید ...?

من به طور کامل این دیدگاه. در شبکه شما می توانید در مورد موضوعات جامعه ایجاد, جنگ, احساسات. اما شبکه های اجتماعی تنها جهان ما نیست, آنها فقط به نمایندگی یکی دیگر از شخصیت ها و سند چشم انداز ما. ما باید روابط در گوشت را فراموش نکنید. این درست است که شبکه را می توان دوستی و عشق به دنیا, همکاری و شبکه هایی که, در هر صورت, به "دهیدراته" باید از حوزه مجازی به واقعی تغییر دهید ...

  • توییتر و خود 140 شخصیت, maldigerito توسط بسیاری از, من می خواهم بگویم, درک نشده. بیایید می گویند که اعمال اختصار آن باعث می شود بسیاری از مشکلات, علاوه بر این نمی شود در نتیجه احساسات بزرگ. غوغای سریع یک هزار بالقوه که بیش از حد بسیاری از آنها هنوز دست کم گرفتن. آیا شما هر گونه مشاوره?

من با تحلیل شما موافقم, توییتر دارای پتانسیل باور نکردنی, از نظر سرعت و محتوای نمایه سازی و می تواند بسیار مفید هر دو که به اطلاع برای ترویج رویدادهای و ایده. نکته این است, توییتر بیش از یک شبکه اجتماعی یک شبکه اطلاعاتی در ایتالیا است اما هنوز به طور گسترده ای در این حالت استفاده نمی. روش این است کمی دشوار است, اما یک بار آن این مفهوم انجام داده است, شما می توانید شروع به درک مختصر در 140 شخصیت.

  • اجازه دهید بحث #hashtag, دروازه معروف # که, در مقابل یک یا چند کلمه در ترکیب قرار, این می توانید نقل قول جمع از هر کسی که با استفاده از. من در حال حاضر من یک استفاده فراوان, در واقع بیشتر. پس چگونه, این است که دیگر استفاده انحصاری از توییتر, اغراق… اما برای یک هدف خوب!  در این مرحله من بپرسید: “Qual è in questo momento la parola della tua vita davanti alla quale metteresti un hashtag ?” 😉

به اسم omen که برای شما #buffler می گویم. چالش هایی که باید با آن روبرو شوید به همان اندازه در زندگی حرفه ای وجود دارد. و من تسلیم نمی شوم.
 

 

 

 




بازگشت به ریشه های "ایتالیایی آشپزخانه" با ... آنا Prandoni

آنا Prandoni, مدیر "ایتالیایی آشپزخانه". ما در ملاقات مزه اجتماعی, این رویداد که به ما اجازه افشای تجارب ما, البته مختلف, در تکامل ارتباطات از نظر غذا و شراب. یک زن جوان, گوش دادن به سخنان خود, من امن و تعیین یافت.

من باید به بهتر در غذا خوردن بودن اعتراف از پخت و پز, متقاعد شده است که, می تواند شما را دوست دارم غذا و شراب در تمام جنبه های آن. شخصا چیزی که من را مجذوب, بدیهی است که به خوبی به عنوان طعم, سنت ها و قهرمانان آن هستند. من دوست دارم برای رفتن به ریشه. به همین دلیل, زمانی که آنا هر کدام از ما یک کپی از نسخه اول سخنرانان از "ایتالیایی آشپزخانه" از 1929, من ژست با بسیاری از احساسات گرفتار.

امروز, در علاوه بر این به یک زن و شوهر از سوالات برای شناختن بهتر, من می خواهم به ذکر برخی از مراحل که کپی من فقط ذکر. نسخه از 15 دسامبر 1929, اولین خوبی از 84 سال پیش. من مقایسه می آید به طور طبیعی به یک خانم زیبا در گام با بار, سبک و عاشق از سنت, که نمی تواند جزئیات را نادیده نمی, و که غذا یک عنصر متمایز از حافظه ما و سرزمین ما در نظر.

آنا Prandoni

همراه با آنا Prandoni با لورا Pantaleo قفل حلق آویز اجتماعی طعم, گلگون نبرد, سیلویا گیوانی, از samanta Cornaviera و جنی Maggioni – PalaWhirlpool – وارز.

آنا, ته دهان و دندان ...

  • بنابراین شما مدیر یک روزنامه, همسر و کوک و ... من چیزی را فراموش?

من هم از طرفداران بزرگ رقص کلاسیک و معاصر هستم, خواننده بسیار گرسنه رمان و مقاله, یک Twittomane, و یک مسافر خستگی ناپذیر،.

  • من اغلب می گویند که من خار در کنار آشپز هستم. من آنها را تحریک کمی چون من فکر می کنم که اغلب با "آتش بازی در ظروف" تجاوز.  بازگشت کمی به سنت های فرهنگ غذا و شراب به رستوران, آنچه که مفید و خوب است. دو واژه تر زمانی که ظروف خدمت, یا شراب, و یا روغن زیتون با شکوه ما، آنها را آنها را نابود ...

من موافقت می کنم, اما در همان زمان من توضیحات بیرون زده های غیر ضروری و بیش از حد در نظر, به خصوص کسانی که به شما بگویم که چگونه شما را مجبور به طعم یک ظرف. اگر شما احساس می کنید نیاز به 'توضیح "چگونه باید با ایجاد خود مقابله من, ما در یک حوزه های مختلف از تغذیه هستند. ما وارد جهان خلقت هنری. و پس از آن رستوران وجود دارد, به طور معمول درک, اما در جایی که من حضور و عملکرد آشپزی شرکت.

تا زمانی که ما می توانید به عموم مردم درک این تفاوت بزرگ, ما قادر نخواهد بود به توضیح دهد که چرا لایحه بزرگ, و حتی ارزش کارلو Cracco از trattoria سنتی پخت و پز بسیار خوب. احتیاط: من نگفت که من ترجیح می دهم یکی دیگر: من فقط می گویند که ما باید در همه هزینه ها به تأکید بر تفاوت به درک هر دو.

  • سوپراستار آشپز, آن را نمی تواند بیشتر! خوب آن لحظه خود است, اما وای,  من به طور طبیعی تعجب زمانی که پخت و پز? به تازگی شوخی با برخی از آنها من تعجب زمانی که آنها یک فیلم را? عنوان: “Lo Chef che aspettava le sue… stelle” 😉 Esagero?

نه. به تازگی آشپز ما, شوخی, گفت درخشان همکار: بیش از سه شما نمی خواهد داد, چهارم هنوز اختراع نشده. در این بیانیه است، با این حال، نیاز به آبا و اجدادی, به نظر من: برای دهه آشپز در آشپزخانه خود سپرده شدند, انجام کار سخت در روز و زمانی که مردم عادی با داشتن سرگرم کننده. آداب و رسوم در حال حاضر شما پاک شده اند, آن را نیز قابل درک نیاز سالم خود را به خارج از لانه خود باقی بماند.

با این حال، بسیاری از آنها, در پنهان کاری از اعترافی, تایید می کنند که آنها می خواهند به دوباره به زودی. سپس, وضوح: می گوید Pierangelini پاسخ به این پرسش "آشپز, اما اگر او امشب اینجا که در رستوران خود آشپز?'. 'همان کسانی که طبخ زمانی که من در رستوران هستم'. زدودن یک اسطوره: آشپز واقعی, رئیس یک تیپ از پخت و پز در یک رستوران ساختار, بدون غذا تا کنون: به تصویب, کنترل ظروف, و با مفهوم و استراتژی از رستوران می پردازد. آشپز خوب است که قادر به انتقال به همکاران خود داستان خود و روش خود است, و آنها را قادر به تکرار ظروف, بدون او.

  • و "عصر جدید وبلاگ نویسان غذایی ارتباطات برای رفتن به! با تمام احترامی که برای شور, تمام ارسال کن پخت و پز. درباره چه ...

کدام خوشبختانه در مواد غذایی است اتاق برای همه وجود دارد. بازار, وب, خوانندگان ارزیابی خواهد شد و به بهترین دلیل به محتوا, آن را به عنوان همیشه بود.

  • و در حال حاضر یک گام نقل قول چند. من خواندن اولین نسخه از "ایتالیایی آشپزخانه" از 15 دسامبر 1929: "می توان گفت که برای برخی از زمان آشپزخانه خانواده به کاهش است." من می گویند که در حال حاضر بیشتر ...

در حال حاضر بسیار. اولین کپی پتو امنیتی من است: هر بار که من را به یک ارائه, یا من می خواهم چیزی بنویسم مشاوره: من همیشه یک گام پیدا, نشانه, یک اشاره که به من می دهد '' به چیزهای ارسال امروز عاقلانه و منطقی.

  • مداوم: "شما می توانید در اتاق نشیمن خود احساس خوب و راحت در آشپزخانه; شربت خانه باید برای هر زن باید (اضافه کردن هر مرد) la stessa importanza del guardaroba come la cucina quella del salotto”. Questo a sottolineare quanto sia importante ricercare la qualità negli ingredienti. محصولات طرز کار ضعیف در قیمت های پایین باید فریب نمی ...

من موافقت می کنم. و ما هرگز نباید به آشپزخانه واحد محدود: مجله ما همیشه یک نقطه مرجع برای هنر از مهمان نوازی بوده است. برای ورزش سبک 'پخت و پز نه, اما به هدیه ای از عشق به عزیزان خود. و به این ترتیب شما می توانید یک دستور غذا با عشق بر روی یک صفحه یا بد بدون سفره پخته خدمت نمی, یا بدون همراهی یک مکالمه نور و مناسب.

  • من با این نتیجه گیری: "اگر در قرن نوزدهم و آغاز نیازهای ما در بالا از آشپزخانه جلوگیری, باید تلاش کند دوباره جوان هنر آشپزی است که لینک های اساسی اتحادیه از خانواده است. "

انشاءالله! این که آیا آن خانواده است, بزرگ, دوستان یا خویشاوندان, آشپزخانه واقعا جای سحر و جادو, چسب لازم را به هر انجمن منحصر به فرد و با نشاط. برخی از, ما نمی توانیم خراب کردن همه چیز بد پخته شده!

پاسخ بل! Brava در آنا, و هورا ... آشپزی ایتالیایی!




چت با خرابکارانه بیکر, perché c’è pane e… Pane!

در این دستور غذایی: “لو Macine”

من قصد دارم برای گرفتن نان از نانوایی ... آن را دوست دارم!

شما می دانید که بوی است که شما احساس می کنید که به مغازه ... MMM, شگفت انگیز!  اما مراقب باشید, c'è سمت الکترونیکی… نان! 😉

من می خواهم به انجام برخی از 'وضوح! امروز شما را به نانوایی بروید, اما در مورد نان صحبت, پودر, ... مخمر و خمیر ترش.

قربانی من از لحظه ای است حداکثر Grazioli از, یک نانوایی که من در آخرین جلسه ملاقات کرد خرابکارانه از طعم.

از 1974, تاریخ افتتاح فروشگاه خود را, تولید تداوم با محصولات نانوایی.

"نان, عطر و طعم است که رغبت برای زندگی و است که شما برگ لال, که ما را همراهی می کند و ما را به طریق زمان راه رفتن. حداکثر Grazioli از "

اما نان در حال حاضر پخت, عملیات چه detto هو, اطلاع شما امروز ...! 😉

  • خوش ماسیمو, شروع از ابتدا, اما چگونه نان?

برای اینکه نان, اما خوب, شما نیاز به استفاده از مواد اولیه با کیفیت بالا.حداکثر Grazioli از

اول. L’utilizzo di farine integrali macinate a pietra è fondamentale.

دوم. دادن اهمیت توجه به زمان مورد نیاز برای کامل شدن خمیر, گام های اساسی برای توسعه عطری و طعم دهنده, و آن را قابل هضم تر.  

سوم. عرق و رنج از کسانی که نان شما را از روح خود, اما در ارز می خواهد خود را.

چهارم. مخمر.

  • ما از قارچ ها صحبت می کنند. ام سی, قارچ خود را, "مخمر". از این رو, شما از مخمر گوش, مادر مخمر ... ripassino بیایید?

استارتر خمیر ترش یک فرهنگ از میکروارگانیسم ها است, قارچ ها و باکتری های مختلف, سوخت و ساز بدن که تولید تخمیر, cioè trasforma gli amidi della farina in anidride carbonica e in alcool, ساخت خمیر.

ویژگی های واقعی از مخمر, این است که در میان قارچ ها و باکتری های مختلف (le due specie sono cugine), باکتری های اسید لاکتیک و اسید استیک است که برای تولید یک سری از اسیدهای آلی و صدمه به نان است, ساخته شده با مخمر, خصوصیات منحصر به فرد از نظر عطر, قابلیت هضم و احتباس.

برخلاف, در قارچ مخمر حال حاضر تنها (Saccaromiceti) که جوش و خروش است, اما تولید اسیدهای آلی بسیار کم. Lo si capisce benissimo dall’aroma del pane.

  • در حال حاضر به یک موضوع است که من تماس بگیرید گرم گام به گام, من با اشاره به آرد هستم. اجازه دهید بگویم کمی وجود دارد از سردرگمی بین مصرف کننده, چون متاسفانه وعده غذایی بد و منشاء مشکوک وجود دارد. آیا شما می خواهید به من در مورد آن, و به خصوص, به برخی از مشاوره برای انتخاب آگاهانه تری?

از نظر من بسیار مهم است به استفاده از زمین سنگ, که بخشی از,  e che possibilmente provengano da cereali di agricoltura biologica. این به ارزش واقعی نان برای هر کسی که تصمیم می گیرد به پخت در خانه و یا حرفه ای او.

من تایید پس از آن, che nel mondo delle farine provenienti da mulini industriali, همه چیز را پاک و روشن است. من در این نقطه می گویند, که بهتر است برای خرید از کارخانه های کوچک است که سخت کار کردن سنگ, و یا از طریق GAS, و یا، در نهایت، در مغازه متخصص نوع طبیعت است.

  • آب در خمیر همچنین به دلیل اهمیت آن. شما با استفاده از آن آب?

برای آب من استفاده از یک دستگاه که باعث می شود آن را حتی سبک تر با حذف برخی از’ سنگ اهک.

  • نمک یا بدون نمک, به این معنا که برخی از آن استفاده از برخی نمی. وقتی که, و به همین دلیل باید در نان استفاده می شود ...?

این برای نمک است, و تنها نمک دریا. من با استفاده از نمک پیران است که کمتر تلخ. درصد است 1,6 % su ogni kg di farina. همچنین, با آرد سبوس دار سرشار از عطر و طعم, اگر آن را تا نیاز کمتری.

در پایان از شما می خواهم یک دستور غذا با نان, یک سنت, من آن را دوست دارم! 🙂

شما راضی Cinzia وجود دارد, من شما را دستور غذا را به من بدهید "لو Macine"

 

عناصر :

·       800 مقاله. آرد، سنگ زمین "چرخ" Mulino مارینو

·       200 مقاله. سبوس دار چاودار

·       650 CL. آب به 28 درجه

·       400 مقاله. آماده به بلوغ خمیر ترش

·       15   مقاله. نمک

 

تهیه :

  • مخلوط همه مواد تشکیل دهنده, به غیر از نمک, و برای 50 مقاله. di acqua che aggiungeremo solo alla fine per bilanciare.
  • Lavorare l’impasto lentamente fino ad ottenere un panetto ben formato.
  • این مهم است که دمای نهایی از مخلوط است در مورد 27/28 مدارک تحصیلی.
  • Lasciare lievitare al caldo per più di 2 ساعت.
  • سپس نان را تشکیل می دهند, و اجازه دهید آن را برای یکی دیگر از افزایش 2 ساعت.
  • پخت در 210 درجه برای 60 دقیقه.
  • در نهایت، خاموش کردن اجاق گاز, ترک در millstones دیگر 10 دقیقه با نیمه بسته نگهداشته شده درب.

_________________________________

لا Bottega دل پنجره ماسیمو Grazioli از

از 1974

از طریق روسینی 15 – Legnano (MI)

ایمیل: massig61@alice.it




اجازه شکار گنج? بلکه… برچسب! ملاقات سارا Cordara

آن’ املاک و, از آن زمان به بی دقتی است, بازی و سرگرم کننده. خوب, من در مورد انجام یک شکار گنج فکر, che poi, اگر آن است که واقعا یک گنج, همچنان دیده می شود! بیا? بازی, پس از آن این بازی نیست, از آن است که با خواندن برچسب های از محصولات ما خرید انجام! اما چگونه می توانم? و بالاتر, چگونه بسیاری از مردم تواند درک آنچه آنها به عنوان خوانده شده! گاهی اوقات من تعجب می کنم اگر برخی از تولید کنندگان فکر می کنم که مصرف کنندگان مواد شیمیایی کوچک!

اگر شما فکر می کنم با دقت, آنچه که می خوانید, و آنچه شما بیشتر نمی فهمم, غذا می خورم!

امروز ما یک چالش راه اندازی! همراه با سارا ما تصمیم گرفتیم تا یک تابستان بازی, نامیده می شود “قوانین و مقررات شکار”. بدیهی است که من به آن گمراه کننده هستم, کسانی که ساخته شده برای مهندسین هسته ای, شاید بعدا, حتی آنها را درک نمی!

این قوانین: وقتی که شما نمی فهمید چه شما به عنوان خوانده شده, o quando qualcosa scritto sull’etichetta non vi convince, inviateci una foto, Sara Cordara sarà il nostro Sherlock Holmes… ma dell’etichetta!

 خوب, vi presento la nostra investigatrice specialissima! 😉

سارا Cordara, biologa, nutrizionista e specialista in scienza dell’alimentazione.

Da anni si occupa di comunicazione nutrizionale e di divulgazione scientifica. Si batte per difendere e valorizzare il Made in Italy, e per un’etichettatura alimentare più chiara, meno fuorviante e ingannevole, a tutela del consumatore.

  • Ciao Sara, leggo che da anni ti occupi di comunicazione nutrizionale. Mi sembri molto giovane, vuoi raccontarmi brevemente il tuo percorso professionale?

Dopo la laurea quinquennale in scienze biologiche con una tesi sull’aspartame,  il dolcificante chimico più discusso da tempo, من به علم بزرگ مواد غذایی در تصمیم. من همه این است که تغذیه 360 مجذوب درجه. من برای چند سال در یک بیمارستان ساکو لوئیجی آزمایشگاه تحقیقاتی در میلان کار کرده اما من احساس یک موش آزمایشگاهی.

پس همیشه دروغ گفتن خوب بود, من شروع به کار به عنوان یک مروج علمی با برخی به عنوان مجلات Viversani&بعضی.  در حال حاضر حمایت از بخش بازاریابی yakult به, یک شرکت متخصص در پروبیوتیک ها و پیگیری خود را یک پروژه با دونده. همچنین ستون من از تغذیه دارند در رادیو پیمونت.

من باور دارم که به بهترین شکل از ارتباطات از تماس مستقیم با مردم است, یک بار یک کاغذ وجود دارد, در حال حاضر شما از طریق های اجتماعی توییتر و فیس بوک, من وب سیتی, وبلاگ من.  به نظر من آن کار می کند, شما را به خوبی می توانید ارتباط برقرار, به شرطی که ارتباط تمیز است و انجام با هوش.

  • شما ضرب و شتم به منظور افزایش ساخته شده در ایتالیا  از طریق برچسب شفاف تر که آدرس های مصرف کننده به سمت یک انتخاب آگاهانه تر. نمایش تجربه خود را, وضعیت کنونی است?

متوسط ​​مصرف کننده می خواند برچسب مواد غذایی اما کمی است, و آن را نباید سرزنش کرد. در سال های اخیر من گزارش های بسیاری از برچسب غیر قابل کشف و غیر قابل درک دریافت کرده اند. دروغ گسل با یک سیستم است که کار می کند به شدت و اغلب بخشی به طور مستقیم توسط جامعه اروپا.  

اجازه بدهید یک مثال بزنم, به تازگی آن را تصویب تصمیم از بروکسل بر روی کلاه ضد پرکننده برای جلوگیری از آن را در رستوران روغن زیتون به طور پیوسته با یکی از قدیمی مخلوط, شاید با آن از دانه. این امر می تواند یک راه برای حفاظت روغن زیتون ما, il “دوباره” رژیم غذایی مدیترانه ای.

  • من طرفدار متقاعد از آموزش تغذیه دوران کودکی هستم, اما نه تنها. به جای تجویز دارو به استقلال ندادند, پیشنهاد دوره های آموزشی برای بیماری به بیماران آموزش و پرورش به یک شیوه زندگی سالم, اجتناب از سوء دارویی, افسوس, آن را در رسانه بیش از حد شایع است. آنها تکراری هستند, در حقیقت تا, اما اگر در دراز مدت این فکر را می توان از مدینه فاضله به امید تبدیل ...

آگاهی مواد غذایی سالم است که در طول دوران کودکی و نوجوانی شکل, و آن پدر و مادر باید به کار سخت, یک بار بزرگسالان تحول پیچیده راه خود را. چاقی دوران کودکی است که متاسفانه به طور فزاینده در گرفتن افزایش در طول تمام عوارض مانند دیابت و فشار خون بالا.

تحصیلات خوب ناشی از خانه; در طول سمینارها من در مدارس ابتدایی آن را غیر معمول برای پیدا کردن بچه که ماهی را نخورید، زیرا که توسط یکی از والدین است پخته نشده دوست نیست. سپس نوبت به مسئله از مواد غذایی آشغال وجود دارد, مواد غذایی آشغال ارزان و راحت است که گسترش بیشتر و بیشتر.

شاید من بیش از حد سخت, اما این ایده که مصرف گرایی و بسیاری از مواد غذایی شرکت دست به دست با کسانی که دارویی, حق بیمه خواهد شد ” تنگه خود بر روی مواد غذایی” و دومی وجود دارد “درمان”, کسی نمی تواند بدون حضور دیگر وجود داشته باشد. این مفهوم خلاصه برخی’ نظر من در مورد.

 



امروز چت است, shhh… استماع! من به شما ارائه یک زن خانه دار مدرن!

Samanta Cornaviera, یک بیت مثل من ... سخنران پنجره برای رادیو و تبلیغات, cuciniera برای عشق و شور و سنت, حرفه: “Massaia, صنعت مدرن!"

من فقط می توانم به شما بگویم که سامانتا یک معجزه واقعی است! آشنا شدم به تازگی در مزه اجتماعی شرکت, این رویداد که به ما اجازه معرض تجربه ما در تکامل ارتباطات از نظر غذا و شراب.

نیروی طبیعت, پرشور به عنوان من به سنت ها و تاریخ. آیا شما فکر می کنم که بسیاری از دستور العمل های قرن بیستم جمع آوری. یو لو adoro! اگر می خواهید برای گوش دادن به قرص های فرمت های صوتی, را می توان یافت که.

من سامانتا پرسیده شد که چه به این معنی که زن خانه دار مدرن امروز, اگر آن را یک اسطوره است و یا اگر آن را هنوز هم ممکن است. من هم خواسته چگونه همکاری خود را با مجله "ایتالیایی آشپزخانه" بود,  و پس از آن من از او خواست… بلکه, از او رئیس انجمن ملل متحد, من می گویند که تنها راه حل است برای گوش دادن! 

Shhhh… silenzo! 😉

“خانم ما می دانیم که زن مدرن می تواند از زن خانه دار مدرن جدا کنید. شما می توانید خوب در اتاق نشیمن خود را احساس و راحت در آشپزخانه; شربت خانه باید برای کمد لباس هر زنی را به عنوان به عنوان آشپزخانه از اتاق نشیمن بسیار مهم است.”

از “La Cucina Italiana” – N. 1 سال 1 – 15 دسامبر 1929

 




چت با ... بیونیک مامان!

شما خواهد گفت, mamma bionica, ma in che senso ?! Nel senso che Laura Pantaleo Lucchetti è una mamma specialissima con ben sei figli! اما نه تنها, oltre che mamma lei è una cara amica e collega, چرا که هر دو کار با کلم پیچ, rivista enogastronomica on-line.

برخی می دانید, بسیاری دیگر هیچ. تصمیم گرفتم آن را در حال حاضر: در اینجا آن است, da “یک مادر و هفت دریاچه", il suo blog personale.

  • سلام لورا, من به یاد داشته باشید اولین بار من شما را ملاقات ... در ابتدا، با خواندن نوشته های خود را, سپس, شخص, درهم و برهم جشنواره غذا ها Officina 2013. یک داستان ساده, شیرین و ریگ دار. از سوی دیگر آن را نمی تواند در غیر این صورت با چنین خانواده بزرگ شود, una vera e propria “impresa familiare.” 😉 Io sono figlia unica con un figlio unico, اما من یک حس عمیق از خانواده. من سال ها با یک مرد با هفت برادر ازدواج کرده بود, پس از آن یک ایده مبهم من انجام داده اند. برخی از, مدیریت آن کاملا دیگر.

        لورا, امروز به چه معنی است به شش فرزند? آه قبل از پاسخ ...

عزیز من, اول از همه شما تشکر می کنم برای این کلمات زیبا و برای داشتن این صفحه اختصاص داده شده. من نفس عمیقی کشید و من حتی نشست (بی سابقه!). سپس, رفتن گام به گام. پدر و مادر بودن بسیاری از کودکان است هرگز آسان تر, من فکر می کنم. تنها که برخی از وجود دارد تمایز که باید انجام شود.

هنگامی که تمام مادران به خصوص به خوبی خاموش, آیا آنها یک پسر تنها که آیا آنها ده بود, آنها یا در داخل یا خارج از خانه کار می کرد. که بافنده بود, کسانی که Opificio رفت, کسانی که در زمینه ... تاریخ است, و اگر یک خوبی مستند (برای مثال کارلو ماریا کیپولا, پیامبر (ص) شخصی من تاریخ اقتصادی) آن را به یک دلیل آن این است. و در حال حاضر که مدل غالب از خانواده است که اتمی, چون شما زندگی می کنند دور از منبع. یک بار, در عوض, پدربزرگ و مادربزرگ و پدر و مادر در مزرعه زندگی می کردند, در همان منطقه, همان کشور, و همیشه عمه یا یک مادر به مراقبت از کودکان و میز شام در حالی که جوان وجود دارد – زنان و مردان – آنها به کار می رفت. زن خانه دار, زبانی (نگاهی هر فرهنگ لغت ریشه شناختی و شما آن را می دانم), متولد شده با اوایل قرن بیستم, با حرکت از زادگاه خود, و آن را تا یک موفقیت چشمگیر با بازسازی و, consentimelo, تجملات که این باعث شده است. مدل اتمی است در طول سال با مشکلات همراه تقویت: خانواده جدید یک نیاز مبرمی به ایجاد، از ابتدا حمایت سازمانی است که قبلا بخشی جدایی ناپذیر از جامعه بود و هرگز سؤال قرار گرفته است. لو دان, پس, متوقف کردن کار نیاز به مقابله با تمامی ذریت روز خانه و. و آنها شروع به تبدیل شدن به بردگان از تمیز کردن خانه, مد رسانه ها و کودکان ...

ما را به یک جهش نسلی. امروز در سطح سازمانی که ما را? حقیقت این است که ما بسیاری از کودکان ندارد, و این تنها و منحصرا با دلایل اقتصادی وابسته است. آن را بر روی عوامل سازمانی که اغلب فراتر از توانایی یک زن بستگی دارد: و یا زن و شوهر به سازماندهی و یا من آن را سخت را ببینید, و در هر صورت بدون کمک از خارج آن را دشوار است به ویژه این است که تعادل همه چیز. باز هم, این فقط در مورد پول نیست. آن, آنچه من consenti, کلیشه خانه کامل به ضرر تعداد فرزندان. آن را می سازد یک نقطه از افتخار همه چیز در داروخانه به. من متاسفم، اما من وجود ندارد. شما نمی توانید انتظار که خانه های کاربردی به نیازهای یک خانواده با کودکان مناسب است. به همین دلیل من این "داستان" از مصنوعی ایجاد: باید, در یک خانواده مدرن, دستگاه های بسیاری در دست برای نیازهای مختلف خانواده. اگر از خانه است کمال درخشان نیست, اگر کودکان چند مشخصات بر روی پیراهن, SE من شلوار جین لی stiriamo addosso, که واقعا اهمیت? فقط مادر در قانون و یا دوست پر افاده. چه کسی شما را واقعا می خواهید به خوبی عبور بالا حتی گرفتاری.

Per concludere, امروز, شاید, سخت تر است برای انجام یک خانواده بزرگ به دلیل ادعاهای خارج بیش از حد بسیاری, اغراق آمیز. زندگی گیج کننده و دنیوی, حالت رسانه ای شما را از سرعت تکان دهنده نیاز. شما همچنین ممکن است این کار را با بسیاری از کودکان, همچنین به کار در خارج از خانه (و یا در, من به عنوان من ارسال برای انجام زندگی), اما تا زمانی که شما در مورد شما تحمل نظرات دیگران, اغلب سرزده, تقریبا همیشه برعکس. با شروع از خانواده. آیا شما فکر می کنم که ما در تعطیلات به مدت هفت سال نه, ما به خوبی به طوری که در سبز ما غوطه ور و به دریاچه که شما می توانید ... و به ما می گوید اگر ما به عنوان از دست رفته بودند فرزندان ما خوب اولیه. این همه یک موضوع از دیدگاه.

  • در حال حاضر من چشمانم را می بندم و تصور می کنم به همه در کنار هم شما را در جدول به خوردن. من باید یک چشم انداز شاد, و من فقط می توانم لبخند ... اما نمی بینیم چه شما آماده کرده ایم. من توصیف? 

برای ناهار - بابا از شب آمد و جدول کامل بود! - شد کوفته نان و پنیر ریکوتا به دست آمده از فرستادن اسکرپ آشپزخانه وجود دارد. من اغلب ساخت ناهار و شام از باقی مانده, حداقل دو تا سه بار در هفته. و سرگرم کننده, سالم, اقتصادی. همچنین من شامل تخیل کودکان, هر دو در تهیه و در طول غذا. فلسفه آشپزی من می تواند نسبتا به عنوان یک مدح از کوفته و میت لوف توصیف! کوفته سرگرم کننده می باشد, آنها کوچک هستند, گرد, تقریبا کامل. چشمان کودکان نهایی هستند; بلکه به کسانی که از بزرگ. چه آن را به یک کوفته? عملا هیچ چیز, شبه. او فکر می کند من سی به دسته ای آماده و آن نادر است که آنها پیش رو حرکت ...

  • ما دو بار با هم پیدا کرده ام برای افشای آن تفکر ما در ارتباط و ترویج غذا و شراب شبکه. شخصا من بسیار عادت کرده اند, من سعی می کنم خودم را با سادگی گفت: آنچه که من فکر می کنم و به اعتقاد من. اما شما, حتی اگر شما را ترسو, من همیشه خوش تحت تاثیر قرار دادن برای افشای امنیتی افکار خود را. مطمئنا تجربه های رادیویی عمومی خود را بسیار کمک کرده است. من در مورد برخی خاطرات آن دوره به? 

Certamente. در یک قسمت "صفر", که آن را در مه 2008 بدون ارائه صادقانه تر, من "scritturarono" برای یکی دیگر از سه سال اجرا. من انجام شده بود نشان پخت و پز و بعد از آن نیز از کتاب های کودکان - عشق من! - همراه با همکار Ilariamaria. پخش در رادیو پادانیا پخش شد و در ادامه, اما من که به دلایل مختلف به سمت چپ - عمدتا به دلیل بارداری و تولد جان - در ماه جولای 2011. من دست من بر روی گوشی منجر, به عنوان یک نوع مدرن لیزا Biondi در. من بازخورد همیشه هیجان زده هستم به شنونده و تماس های تلفنی باز بود و البته من نمی تواند پیش بینی آنچه را که باید از من خواست. من بسیار لذت می برد اما من به خوبی آماده بوم که حقه بازی شرط بندی. یک تجربه است که قطعا به من کمک کرد به تعامل با مردم, اما من به طور طبیعی تمایل به اجتماعی هستم ... بچه ها که با من, من می دانم که تقریبا تمام مادران محله!

  • خوب, چه زمانی آنها انجام می شود? ما تقریبا انجام میان وعده, اما ... یک میان وعده ادبی, 😉 magari nel parco, و با بسیاری از کودکان! با چه یک شوخی, ma neanche tanto, من تو را دیدم میان وعده من هنوز هم می توانید!  چند روز پیش من عاشق شنیدن آن شما را به من صحبت از تنقلات آموزشی زیبا خود را, که در طی آن, علاوه بر داستان خواندن و داستان پری, آماده سازی کودکان تنقلات با مواد ساده. اگر آن را به من بود تا, من آموزش و پرورش مواد غذایی به عنوان یک موضوع مدرسه اجباری قرار…

آن بزرگ خواهد بود! سپس, آن را در یک بسیار خود به خودی به دنیا آمد. شوهر من برای زمان در حالی که است در پاسخ همه مقدسین جمعه یا تقریبا, تمام روز. سپس, به خصوص اکنون که روزهای آفتابی وجود دارد (آمده هیچ: در این زمان آن است نقطه!), من خودم نیاز به سازماندهی خروجی گروه (!) تنها. مادر من به اندازه کافی نزدیک زندگی می کند اما مراقبت برادرزاده من, و من مادر در قانون در بیست کیلومتر زندگی می کند دور. بنابراین من باید به سازماندهی خود را با منابع منحصر به فرد من. شش کودک به پارک شما از همه طرف فرار: به طوری که یک جمعه که من کمی خسته بود من یک کتاب آورده, کیک شکلاتی تازه از تنور, آب طبیعی و فنجان های پلاستیکی, من زیر یک درخت در یک محل خنک با مادر همکلاسی کارولینای نشستم و شروع کردم به خواندن یک داستان توسط جیانی Rodari, که از احزاب بود. به طور خلاصه من با عجله کمی از کودکان کنجکاو, و در پشت این پیشنهاد را از یک تکه از کیک نشسته بودند و به داستان گوش. این قطعه که من به خصوص مشتاق بود, L '”مربای آپولونیا” توسط “افسانه های تلفن”.

او از یک بانوی Valcuvia صحبت می کند (بالا وارز) که می داند که چگونه مربای با همه چیز, حتی شاه بلوط در اشکال مختلف و سنگ. از آن روز من تصمیم گرفتم که من با این خوراکی ادبی ادامه, حمل با من یک تکه از ادبیات محلی کودکان. فردا سوم از این تنقلات ارائه خواهد شد. هدف دو برابر است: بدون تعصب به برگزاری به مدت نیم ساعت کودکان, که باعث می شود تازه کردن مادران کمی, و آن را یک فرصت برای معاشرت فراهم می کند; این اتفاق می افتد که کودکان احساس صفحات ادبی کمی خارج از جعبه - مانند "ماجراهای پیتر" توسط پیرو کیارا - و پس از آن, به آرامی, در مورد ما, آن را جذب توجه رسانه. از آنجا که پارک که در آن من تنقلات, مولینا پارک وارز, فقط Malten, فراموش توسط دولت محلی.

بازی ضرب و شتم هستند. پسر بزرگ حمله به مربع از توپ با بچه های کوچک با وجود این ممنوعیت در حال بازی فوتبال. برآمدگی بدون محافظت (سال گذشته در مورد به سقوط پسر یکی از دوستان من بود) delimits خط اختصاص داده شده به دوچرخه و اسکیت بورد. از آنجا که محله من و نه فروتن و غیر متمرکز است, این است که توسط همه فراموش شده. با این حال، پارک تنها جنگل است که بسیاری از کودکان می توانند برای تمام تابستان را به استطاعت است. در بسیاری از مواقع ما به شهر هدف قرار پرسید, اما چند سال پیش بود ترمیم وجود دارد و در خط با انتظارات بود. بنابراین این تنقلات ادبی آنها می خواهند برای جلب توجه به یک مشکل اجتماعی و ساختاری است که فوری به دوباره تعریف.  

Seguici

Vuoi avere tutti i post via mail?.

Aggiungi la tua mail: