1

اجازه شکار گنج? بلکه… برچسب! ملاقات سارا Cordara

آن’ املاک و, از آن زمان به بی دقتی است, بازی و سرگرم کننده. خوب, من در مورد انجام یک شکار گنج فکر, che poi, اگر آن است که واقعا یک گنج, همچنان دیده می شود! بیا? بازی, پس از آن این بازی نیست, از آن است که با خواندن برچسب های از محصولات ما خرید انجام! اما چگونه می توانم? و بالاتر, چگونه بسیاری از مردم تواند درک آنچه آنها به عنوان خوانده شده! گاهی اوقات من تعجب می کنم اگر برخی از تولید کنندگان فکر می کنم که مصرف کنندگان مواد شیمیایی کوچک!

اگر شما فکر می کنم با دقت, آنچه که می خوانید, و آنچه شما بیشتر نمی فهمم, غذا می خورم!

امروز ما یک چالش راه اندازی! همراه با سارا ما تصمیم گرفتیم تا یک تابستان بازی, نامیده می شود “قوانین و مقررات شکار”. بدیهی است که من به آن گمراه کننده هستم, کسانی که ساخته شده برای مهندسین هسته ای, شاید بعدا, حتی آنها را درک نمی!

این قوانین: وقتی که شما نمی فهمید چه شما به عنوان خوانده شده, o quando qualcosa scritto sull’etichetta non vi convince, inviateci una foto, Sara Cordara sarà il nostro Sherlock Holmes… ma dell’etichetta!

 خوب, vi presento la nostra investigatrice specialissima! 😉

سارا Cordara, biologa, nutrizionista e specialista in scienza dell’alimentazione.

Da anni si occupa di comunicazione nutrizionale e di divulgazione scientifica. Si batte per difendere e valorizzare il Made in Italy, e per un’etichettatura alimentare più chiara, meno fuorviante e ingannevole, a tutela del consumatore.

  • Ciao Sara, leggo che da anni ti occupi di comunicazione nutrizionale. Mi sembri molto giovane, vuoi raccontarmi brevemente il tuo percorso professionale?

Dopo la laurea quinquennale in scienze biologiche con una tesi sull’aspartame,  il dolcificante chimico più discusso da tempo, من به علم بزرگ مواد غذایی در تصمیم. من همه این است که تغذیه 360 مجذوب درجه. من برای چند سال در یک بیمارستان ساکو لوئیجی آزمایشگاه تحقیقاتی در میلان کار کرده اما من احساس یک موش آزمایشگاهی.

پس همیشه دروغ گفتن خوب بود, من شروع به کار به عنوان یک مروج علمی با برخی به عنوان مجلات Viversani&بعضی.  در حال حاضر حمایت از بخش بازاریابی yakult به, یک شرکت متخصص در پروبیوتیک ها و پیگیری خود را یک پروژه با دونده. همچنین ستون من از تغذیه دارند در رادیو پیمونت.

من باور دارم که به بهترین شکل از ارتباطات از تماس مستقیم با مردم است, یک بار یک کاغذ وجود دارد, در حال حاضر شما از طریق های اجتماعی توییتر و فیس بوک, من وب سیتی, وبلاگ من.  به نظر من آن کار می کند, شما را به خوبی می توانید ارتباط برقرار, به شرطی که ارتباط تمیز است و انجام با هوش.

  • شما ضرب و شتم به منظور افزایش ساخته شده در ایتالیا  از طریق برچسب شفاف تر که آدرس های مصرف کننده به سمت یک انتخاب آگاهانه تر. نمایش تجربه خود را, وضعیت کنونی است?

متوسط ​​مصرف کننده می خواند برچسب مواد غذایی اما کمی است, و آن را نباید سرزنش کرد. در سال های اخیر من گزارش های بسیاری از برچسب غیر قابل کشف و غیر قابل درک دریافت کرده اند. دروغ گسل با یک سیستم است که کار می کند به شدت و اغلب بخشی به طور مستقیم توسط جامعه اروپا.  

اجازه بدهید یک مثال بزنم, به تازگی آن را تصویب تصمیم از بروکسل بر روی کلاه ضد پرکننده برای جلوگیری از آن را در رستوران روغن زیتون به طور پیوسته با یکی از قدیمی مخلوط, شاید با آن از دانه. این امر می تواند یک راه برای حفاظت روغن زیتون ما, il “دوباره” رژیم غذایی مدیترانه ای.

  • من طرفدار متقاعد از آموزش تغذیه دوران کودکی هستم, اما نه تنها. به جای تجویز دارو به استقلال ندادند, پیشنهاد دوره های آموزشی برای بیماری به بیماران آموزش و پرورش به یک شیوه زندگی سالم, اجتناب از سوء دارویی, افسوس, آن را در رسانه بیش از حد شایع است. آنها تکراری هستند, در حقیقت تا, اما اگر در دراز مدت این فکر را می توان از مدینه فاضله به امید تبدیل ...

آگاهی مواد غذایی سالم است که در طول دوران کودکی و نوجوانی شکل, و آن پدر و مادر باید به کار سخت, یک بار بزرگسالان تحول پیچیده راه خود را. چاقی دوران کودکی است که متاسفانه به طور فزاینده در گرفتن افزایش در طول تمام عوارض مانند دیابت و فشار خون بالا.

تحصیلات خوب ناشی از خانه; در طول سمینارها من در مدارس ابتدایی آن را غیر معمول برای پیدا کردن بچه که ماهی را نخورید، زیرا که توسط یکی از والدین است پخته نشده دوست نیست. سپس نوبت به مسئله از مواد غذایی آشغال وجود دارد, مواد غذایی آشغال ارزان و راحت است که گسترش بیشتر و بیشتر.

شاید من بیش از حد سخت, اما این ایده که مصرف گرایی و بسیاری از مواد غذایی شرکت دست به دست با کسانی که دارویی, حق بیمه خواهد شد ” تنگه خود بر روی مواد غذایی” و دومی وجود دارد “درمان”, کسی نمی تواند بدون حضور دیگر وجود داشته باشد. این مفهوم خلاصه برخی’ نظر من در مورد.

 



امروز چت است, shhh… استماع! من به شما ارائه یک زن خانه دار مدرن!

Samanta Cornaviera, یک بیت مثل من ... سخنران پنجره برای رادیو و تبلیغات, cuciniera برای عشق و شور و سنت, حرفه: “Massaia, صنعت مدرن!"

من فقط می توانم به شما بگویم که سامانتا یک معجزه واقعی است! آشنا شدم به تازگی در مزه اجتماعی شرکت, این رویداد که به ما اجازه معرض تجربه ما در تکامل ارتباطات از نظر غذا و شراب.

نیروی طبیعت, پرشور به عنوان من به سنت ها و تاریخ. آیا شما فکر می کنم که بسیاری از دستور العمل های قرن بیستم جمع آوری. یو لو adoro! اگر می خواهید برای گوش دادن به قرص های فرمت های صوتی, را می توان یافت که.

من سامانتا پرسیده شد که چه به این معنی که زن خانه دار مدرن امروز, اگر آن را یک اسطوره است و یا اگر آن را هنوز هم ممکن است. من هم خواسته چگونه همکاری خود را با مجله "ایتالیایی آشپزخانه" بود,  و پس از آن من از او خواست… بلکه, از او رئیس انجمن ملل متحد, من می گویند که تنها راه حل است برای گوش دادن! 

Shhhh… silenzo! 😉

“خانم ما می دانیم که زن مدرن می تواند از زن خانه دار مدرن جدا کنید. شما می توانید خوب در اتاق نشیمن خود را احساس و راحت در آشپزخانه; شربت خانه باید برای کمد لباس هر زنی را به عنوان به عنوان آشپزخانه از اتاق نشیمن بسیار مهم است.”

از “La Cucina Italiana” – N. 1 سال 1 – 15 دسامبر 1929

 




چت با ... بیونیک مامان!

شما خواهد گفت, mamma bionica, ma in che senso ?! Nel senso che Laura Pantaleo Lucchetti è una mamma specialissima con ben sei figli! اما نه تنها, oltre che mamma lei è una cara amica e collega, چرا که هر دو کار با کلم پیچ, rivista enogastronomica on-line.

برخی می دانید, بسیاری دیگر هیچ. تصمیم گرفتم آن را در حال حاضر: در اینجا آن است, da “یک مادر و هفت دریاچه", il suo blog personale.

  • سلام لورا, من به یاد داشته باشید اولین بار من شما را ملاقات ... در ابتدا، با خواندن نوشته های خود را, سپس, شخص, درهم و برهم جشنواره غذا ها Officina 2013. یک داستان ساده, شیرین و ریگ دار. از سوی دیگر آن را نمی تواند در غیر این صورت با چنین خانواده بزرگ شود, una vera e propria “impresa familiare.” 😉 Io sono figlia unica con un figlio unico, اما من یک حس عمیق از خانواده. من سال ها با یک مرد با هفت برادر ازدواج کرده بود, پس از آن یک ایده مبهم من انجام داده اند. برخی از, مدیریت آن کاملا دیگر.

        لورا, امروز به چه معنی است به شش فرزند? آه قبل از پاسخ ...

عزیز من, اول از همه شما تشکر می کنم برای این کلمات زیبا و برای داشتن این صفحه اختصاص داده شده. من نفس عمیقی کشید و من حتی نشست (بی سابقه!). سپس, رفتن گام به گام. پدر و مادر بودن بسیاری از کودکان است هرگز آسان تر, من فکر می کنم. تنها که برخی از وجود دارد تمایز که باید انجام شود.

هنگامی که تمام مادران به خصوص به خوبی خاموش, آیا آنها یک پسر تنها که آیا آنها ده بود, آنها یا در داخل یا خارج از خانه کار می کرد. که بافنده بود, کسانی که Opificio رفت, کسانی که در زمینه ... تاریخ است, و اگر یک خوبی مستند (برای مثال کارلو ماریا کیپولا, پیامبر (ص) شخصی من تاریخ اقتصادی) آن را به یک دلیل آن این است. و در حال حاضر که مدل غالب از خانواده است که اتمی, چون شما زندگی می کنند دور از منبع. یک بار, در عوض, پدربزرگ و مادربزرگ و پدر و مادر در مزرعه زندگی می کردند, در همان منطقه, همان کشور, و همیشه عمه یا یک مادر به مراقبت از کودکان و میز شام در حالی که جوان وجود دارد – زنان و مردان – آنها به کار می رفت. زن خانه دار, زبانی (نگاهی هر فرهنگ لغت ریشه شناختی و شما آن را می دانم), متولد شده با اوایل قرن بیستم, با حرکت از زادگاه خود, و آن را تا یک موفقیت چشمگیر با بازسازی و, consentimelo, تجملات که این باعث شده است. مدل اتمی است در طول سال با مشکلات همراه تقویت: خانواده جدید یک نیاز مبرمی به ایجاد، از ابتدا حمایت سازمانی است که قبلا بخشی جدایی ناپذیر از جامعه بود و هرگز سؤال قرار گرفته است. لو دان, پس, متوقف کردن کار نیاز به مقابله با تمامی ذریت روز خانه و. و آنها شروع به تبدیل شدن به بردگان از تمیز کردن خانه, مد رسانه ها و کودکان ...

ما را به یک جهش نسلی. امروز در سطح سازمانی که ما را? حقیقت این است که ما بسیاری از کودکان ندارد, و این تنها و منحصرا با دلایل اقتصادی وابسته است. آن را بر روی عوامل سازمانی که اغلب فراتر از توانایی یک زن بستگی دارد: و یا زن و شوهر به سازماندهی و یا من آن را سخت را ببینید, و در هر صورت بدون کمک از خارج آن را دشوار است به ویژه این است که تعادل همه چیز. باز هم, این فقط در مورد پول نیست. آن, آنچه من consenti, کلیشه خانه کامل به ضرر تعداد فرزندان. آن را می سازد یک نقطه از افتخار همه چیز در داروخانه به. من متاسفم، اما من وجود ندارد. شما نمی توانید انتظار که خانه های کاربردی به نیازهای یک خانواده با کودکان مناسب است. به همین دلیل من این "داستان" از مصنوعی ایجاد: باید, در یک خانواده مدرن, دستگاه های بسیاری در دست برای نیازهای مختلف خانواده. اگر از خانه است کمال درخشان نیست, اگر کودکان چند مشخصات بر روی پیراهن, SE من شلوار جین لی stiriamo addosso, که واقعا اهمیت? فقط مادر در قانون و یا دوست پر افاده. چه کسی شما را واقعا می خواهید به خوبی عبور بالا حتی گرفتاری.

Per concludere, امروز, شاید, سخت تر است برای انجام یک خانواده بزرگ به دلیل ادعاهای خارج بیش از حد بسیاری, اغراق آمیز. زندگی گیج کننده و دنیوی, حالت رسانه ای شما را از سرعت تکان دهنده نیاز. شما همچنین ممکن است این کار را با بسیاری از کودکان, همچنین به کار در خارج از خانه (و یا در, من به عنوان من ارسال برای انجام زندگی), اما تا زمانی که شما در مورد شما تحمل نظرات دیگران, اغلب سرزده, تقریبا همیشه برعکس. با شروع از خانواده. آیا شما فکر می کنم که ما در تعطیلات به مدت هفت سال نه, ما به خوبی به طوری که در سبز ما غوطه ور و به دریاچه که شما می توانید ... و به ما می گوید اگر ما به عنوان از دست رفته بودند فرزندان ما خوب اولیه. این همه یک موضوع از دیدگاه.

  • در حال حاضر من چشمانم را می بندم و تصور می کنم به همه در کنار هم شما را در جدول به خوردن. من باید یک چشم انداز شاد, و من فقط می توانم لبخند ... اما نمی بینیم چه شما آماده کرده ایم. من توصیف? 

برای ناهار - بابا از شب آمد و جدول کامل بود! - شد کوفته نان و پنیر ریکوتا به دست آمده از فرستادن اسکرپ آشپزخانه وجود دارد. من اغلب ساخت ناهار و شام از باقی مانده, حداقل دو تا سه بار در هفته. و سرگرم کننده, سالم, اقتصادی. همچنین من شامل تخیل کودکان, هر دو در تهیه و در طول غذا. فلسفه آشپزی من می تواند نسبتا به عنوان یک مدح از کوفته و میت لوف توصیف! کوفته سرگرم کننده می باشد, آنها کوچک هستند, گرد, تقریبا کامل. چشمان کودکان نهایی هستند; بلکه به کسانی که از بزرگ. چه آن را به یک کوفته? عملا هیچ چیز, شبه. او فکر می کند من سی به دسته ای آماده و آن نادر است که آنها پیش رو حرکت ...

  • ما دو بار با هم پیدا کرده ام برای افشای آن تفکر ما در ارتباط و ترویج غذا و شراب شبکه. شخصا من بسیار عادت کرده اند, من سعی می کنم خودم را با سادگی گفت: آنچه که من فکر می کنم و به اعتقاد من. اما شما, حتی اگر شما را ترسو, من همیشه خوش تحت تاثیر قرار دادن برای افشای امنیتی افکار خود را. مطمئنا تجربه های رادیویی عمومی خود را بسیار کمک کرده است. من در مورد برخی خاطرات آن دوره به? 

Certamente. در یک قسمت "صفر", که آن را در مه 2008 بدون ارائه صادقانه تر, من "scritturarono" برای یکی دیگر از سه سال اجرا. من انجام شده بود نشان پخت و پز و بعد از آن نیز از کتاب های کودکان - عشق من! - همراه با همکار Ilariamaria. پخش در رادیو پادانیا پخش شد و در ادامه, اما من که به دلایل مختلف به سمت چپ - عمدتا به دلیل بارداری و تولد جان - در ماه جولای 2011. من دست من بر روی گوشی منجر, به عنوان یک نوع مدرن لیزا Biondi در. من بازخورد همیشه هیجان زده هستم به شنونده و تماس های تلفنی باز بود و البته من نمی تواند پیش بینی آنچه را که باید از من خواست. من بسیار لذت می برد اما من به خوبی آماده بوم که حقه بازی شرط بندی. یک تجربه است که قطعا به من کمک کرد به تعامل با مردم, اما من به طور طبیعی تمایل به اجتماعی هستم ... بچه ها که با من, من می دانم که تقریبا تمام مادران محله!

  • خوب, چه زمانی آنها انجام می شود? ما تقریبا انجام میان وعده, اما ... یک میان وعده ادبی, 😉 magari nel parco, و با بسیاری از کودکان! با چه یک شوخی, ma neanche tanto, من تو را دیدم میان وعده من هنوز هم می توانید!  چند روز پیش من عاشق شنیدن آن شما را به من صحبت از تنقلات آموزشی زیبا خود را, که در طی آن, علاوه بر داستان خواندن و داستان پری, آماده سازی کودکان تنقلات با مواد ساده. اگر آن را به من بود تا, من آموزش و پرورش مواد غذایی به عنوان یک موضوع مدرسه اجباری قرار…

آن بزرگ خواهد بود! سپس, آن را در یک بسیار خود به خودی به دنیا آمد. شوهر من برای زمان در حالی که است در پاسخ همه مقدسین جمعه یا تقریبا, تمام روز. سپس, به خصوص اکنون که روزهای آفتابی وجود دارد (آمده هیچ: در این زمان آن است نقطه!), من خودم نیاز به سازماندهی خروجی گروه (!) تنها. مادر من به اندازه کافی نزدیک زندگی می کند اما مراقبت برادرزاده من, و من مادر در قانون در بیست کیلومتر زندگی می کند دور. بنابراین من باید به سازماندهی خود را با منابع منحصر به فرد من. شش کودک به پارک شما از همه طرف فرار: به طوری که یک جمعه که من کمی خسته بود من یک کتاب آورده, کیک شکلاتی تازه از تنور, آب طبیعی و فنجان های پلاستیکی, من زیر یک درخت در یک محل خنک با مادر همکلاسی کارولینای نشستم و شروع کردم به خواندن یک داستان توسط جیانی Rodari, که از احزاب بود. به طور خلاصه من با عجله کمی از کودکان کنجکاو, و در پشت این پیشنهاد را از یک تکه از کیک نشسته بودند و به داستان گوش. این قطعه که من به خصوص مشتاق بود, L '”مربای آپولونیا” توسط “افسانه های تلفن”.

او از یک بانوی Valcuvia صحبت می کند (بالا وارز) که می داند که چگونه مربای با همه چیز, حتی شاه بلوط در اشکال مختلف و سنگ. از آن روز من تصمیم گرفتم که من با این خوراکی ادبی ادامه, حمل با من یک تکه از ادبیات محلی کودکان. فردا سوم از این تنقلات ارائه خواهد شد. هدف دو برابر است: بدون تعصب به برگزاری به مدت نیم ساعت کودکان, که باعث می شود تازه کردن مادران کمی, و آن را یک فرصت برای معاشرت فراهم می کند; این اتفاق می افتد که کودکان احساس صفحات ادبی کمی خارج از جعبه - مانند "ماجراهای پیتر" توسط پیرو کیارا - و پس از آن, به آرامی, در مورد ما, آن را جذب توجه رسانه. از آنجا که پارک که در آن من تنقلات, مولینا پارک وارز, فقط Malten, فراموش توسط دولت محلی.

بازی ضرب و شتم هستند. پسر بزرگ حمله به مربع از توپ با بچه های کوچک با وجود این ممنوعیت در حال بازی فوتبال. برآمدگی بدون محافظت (سال گذشته در مورد به سقوط پسر یکی از دوستان من بود) delimits خط اختصاص داده شده به دوچرخه و اسکیت بورد. از آنجا که محله من و نه فروتن و غیر متمرکز است, این است که توسط همه فراموش شده. با این حال، پارک تنها جنگل است که بسیاری از کودکان می توانند برای تمام تابستان را به استطاعت است. در بسیاری از مواقع ما به شهر هدف قرار پرسید, اما چند سال پیش بود ترمیم وجود دارد و در خط با انتظارات بود. بنابراین این تنقلات ادبی آنها می خواهند برای جلب توجه به یک مشکل اجتماعی و ساختاری است که فوری به دوباره تعریف.  




"A # TamTamxlaTerra, برای کسانی که بر این باورند که در آینده خواهد زیر پای خود را ... "

همانطور که ویکی پدیا می نویسد:  "تم-تام نوعی طبل است که توسط برخی از مردم آفریقا به عنوان یک وسیله ارتباطی از راه دور برای ارسال پیام از روستا به روستا استفاده می شود.. به صورت استعاری, انتشار اطلاعات از طریق دهان به دهان. "

خوب, چند روزی است که به روش خودم, برای ایجاد هم افزایی, من راه اندازی شد hashtag توییتر سو, برای بیش از یک شعار برای متحد کردن و تولید کنندگان شناخته شده; تولید ایتالیایی که با من و در من سرگردان در رسانه های اجتماعی و به خصوص ... به آرامی در فرد را تامین کند. اکنون زمان آن است که می گویند خودپرستی به اندازه کافی است, و زمان دست به دست! ایالات هنوز هم می تواند! پخش هر کسی بهره مند نیست. باید از بالا شروع “مردم”, پس از آن با پروژه های خوب, شما می توانید دور…

این اسکریپت که من تکثیر در زیر فوران یک دوست, تولید کننده روغن زیتون در منطقه کالابریا. ایتالیا خالی که از آن صحبت می کنید ، من مطمئن هستم که هنوز می توان آن را پر کرد ... من با افراد زیادی ملاقات می کنم, مردم به ویژه نیاز دارند به اعتقاد به کسی که آنها را متحد می کند ، بازگردید, و می توانند اعتماد کنند! بیا ایتالیایی ها! من می خواهم یک #TamTamxla Terra!

 "کسانی که با استثمار می کشند, ریاکاری و یا بی تفاوتی جهان روستایی است از پاک کردن آینده ".

الساندرا پاولینی

هنوز از خود بپرسید که چه شما انجام می دهند…

آیا خودتان است که کشت ذرت در آن شما خواهد شد پایان نامه وابسته به غذا و پخت و پز مرمت بپرسید, که آلو پرتقال که spremerete در بیشتر کوکتل نوآورانه, که خم است که کراوات بالای هلو, که برش, که بارور, چی ارسال…

این جهان نمی متعلق به شما در حاشیه است که در آن حرص و طمع خود را منزوی کرده است, شما به نوبه خود در اطراف مانند کفتار هرگز راضی تا زمانی که شما باید به نوبه خود در اطراف در جستجوی لاشه دیگر, خود را! برای هر کس با بهره برداری می کشد, ریاکاری و یا بی تفاوتی جهان روستایی است از پاک کردن آینده. هنوز از خود بپرسید که چه شما انجام می دهند…

و امروز تحریک کوچک من, ریگ که راه اندازی, S.O.S خاص. یک کشتی دوستانه:

محکوم!

اما ما آن را تقبیح zeroing در این مرداب ها منزجر کننده که در آن فرهنگ دهقانی و یا می گویند کشت و کسب و کار غرق شدن است!

Raccontiamola داستان یک نمونه اولیه ای از انجیر (استفاده از مرد به این دلیل که مدت چنین است, اما من فقط در یک شکل آمده) که معتقد است که تغذیه جوجه-می توانید آنها را سرکوب به عنوان شما فکر می کنم; پودر’ شاید نه به کسانی که از دسته که انگور فشار, مشاهده می شود که در بالا مفتخر است که دارنده یک شراب, اما یک فروشگاه شراب کهنه اسفبار برای مستان نخواهد شایسته را به کمر!

و از این حاشیه raccontiamolo و یا شاید آنها چیزی به مراتب بیشتر قابل توجه? آنها می خواهند با کیفیت با قیمت صفر تا دوازده ماه cashable, به عنوان به شما ارائه می دهد به spurgarti از گناهان! ایتالیا در بحران است? NO! ایتالیا نیز برای بحران که به طور کامل رسیده است نگاه, اثبات این وجود و معیشت اقتصادی ایتالیایی ها که می تواند کار خود را انجام نمی باشد, اما, متاسفانه, هنوز هم آنها به کار خود ادامه و به ضرر و هزینه کسانی که به خوبی با چنین مشکل کار, و به خوبی تست به منظور بهبود!

تا زمانی که است که GDO وجود دارد (فروشگاه بزرگ زنجیره ای) که یک معامله از آنچه به فروش می رساند و ادم سفیه و احمق که صرف درک نمی 300 یورو برای شام اما بعد از آن pidocchia پوند از مرکبات, تا زمانی است که خانم در سمور یا راسو درخواست وجود دارد که چرا یک کیلو هلو هزینه بسیار, تا زمانی که یک رستوران که کارکنان به نوک پرداخت بیش از آن هزینه های آنها را یک بطری روغن وجود دارد, اما دومی شما فقط پرداخت اگر شما آسیب را به او یادآوری کرد که این لایحه داد به سال گذشته, تا زمانی که همه که وجود دارد و تکثیر, ایتالیا محل های دفن زباله تبدیل شده است که باقی می ماند, چرا که مردان که مانند آنهایی که حکومت زندگی نمی خواهید به درک هر چیزی و سرمایه گذاری بر نمادها و تکان دادن از پرچم (سبز به عنوان پول) حتی اگر آنها واقعا نمی دانند که آیا آنها سود آور هستند.

اما ایتالیا در بحران نیست, ایتالیا خالی است, برای آن بسیار متفاوت است, بحران, حوزه اقتصادی, من به سهم خود آن نیاز به توانایی درون نگرانه به ضبط و پردازش بیشتر از حضور یک کشور از بحران, مبارزه, خلاء می توانید سعی کنید و چک کردن یک یخچال و فریزر از طبقه پست, درست مثل ما ایتالیایی ها, سرد, مصرف کنندگان پوچ و احمق و حریص!




"A چت با ... ماریا النا Curzio, آشپزی در خانه "

Maria Elena Curzio, Presidente dell’Associazione Nazionale Cuoche a domicilio.

دوران کودکی به سر برد و با مادر بزرگ خود را Jolanda, زن جنوبی که درست پخته شده گوش دادن به موسیقی اپرا وابسته به شهر ناپل, گفتن دستور العمل به عنوان اگر آنها افسانه ها بود, که با مواد تشکیل دهنده صحبت کرد… گفتن او را که "هر دستور شامل یک راز ".

من برای اولین بار ملاقات ماریا النا درهم و برهم Officina جشنواره غذا, در میان روغن زنان. ما در طول میل به بهبود سنت های آشپزخانه یک بار صحبت کرده ام, که ساده, که از دوران کودکی ما.

Con Maria Grazia Barone, Maria Elena Curzio e Laura Elisa Turri.

توسط ماریا النا Curzio و لورا الایزا Turri.

  • ماریا النا, احساسات اغلب از تجارب دنیا اوج ساخته شده. چگونه خود را?

من به یاد داشته باشید زمانی که مادر بزرگ من "ماکارونی املت با گنج" بود. املت سنتی با علاوه بر این از میله های اهنی برای استفاده برای تمیز کردن کاسه که در آن او تخم مرغ مورد ضرب و شتم بود. مادر بزرگ Jolanda به ما نوه که به خرده یافت می شده اند به حال هیچ شانس گفت:. و در اینجا این است که اشتیاق من ... بوی pastiera اخراج در شب, از سیب زمینی سرخ کرده آماده زمانی که من غمگین بود. پخت و پز دادن عشق به کسی که دوست داری.

  • شما رئیس جمهور از آشپز در خانه هستید. چگونه شما با ایده ساخت آن آمد به?

پس از سرطان پستان خوشبختانه گذشت, من تصمیم گرفتم که من زندگی من زندگی می کنند تبدیل اشتیاق من برای پخت و پز را به یک حرفه, برای ایجاد چیزی از خود من. من تصمیم گرفتم به سنگ تیز کردن مهارت های خود را با هیچ دوره پخت و پز, اما کار در آشپزخانه از یک آشپز بزرگ, Gennaro از اسپوزیتو. از او من این کار دشوار را یاد گرفته, دقت, توجه به محصولات, کار گروهی.

او از رویای من و کاری که من می خواستم به صحبت کرد. بعد از گوش دادن به من به من یک چالش. من باید نشان داد که زنان پخت و پز در خانه های مردم, اشتیاق خود را برای پخت و پز و سنت های انتقال ... آموزش خوب. من Festa معروف دعوت ویکو که او هر سال برنامه. پس از آن بود. پس از تماس با طریق اینترنت بسیاری از آشپز در خانه 25 مه 2011 انجمن ملی آشپز در خانه به دنیا آمد.

هدف ما تعیین کرده اند افزایش است, حفاظت, و انتشار دستور العمل های سنتی ایتالیایی. آشپز که با ابتکارات خود و تمایل متعلق به مشارکت, به دنبال برای آشنایی کسانی که به دنبال, لذت بردن از عطر و طعم و مزه مواد غذایی, بالا بردن کار از زنی که آشپز.

  • Tra i tuoi associati hai solo donne o hai anche richieste di… "Cuochi" Domicilio?

Ho scelto di avere solo donne perché il mestiere di cuoco a domicilio nasce al maschile con i “monsù”, که شخصیت های اصلی, با هنر آشپزی خود را, پخته شده به اشراف. میراث فرهنگی است که تنها مردان منجر به آشپز. اقتصاد, فرهنگ, سنت, آموزش تغذیه تجارت از زنان که من با کار خود و با لوکس سادگی شان و مقام بود.

  • چگونه این دقیقا کسب و کار شما?

تماس آشپز در خانه یک تجربه منحصر به فرد است; کسی که با او حامل عشق و شور و شادی از پخت و پز. همراه با عدم تحمل ارز زن مهمانخانه دار, تصمیم منو و طرح از جدول. و "آشپز در خانه که می رود به فروشگاه های مواد غذایی. چند ساعت قبل از این رویداد می آید به عنوان یک سحر و جادو مری پاپینز با چمدان پر از خوبی و ابزار است که سحر و جادو در آشپزخانه ایجاد. در حالی که میزبان را سرگرم مهمان, خدمت ظروف به مهمانان و می گوید آماده سازی انتظار برای دیدن عبارات از لذت بردن از طعم و مزه.

  • در مورد برخی از تجربه واقعی زندگی در انجام کسب و کار خود را زندگی می کردند به من بگو ?

من به شما یک تجربه بزرگ و پیچیده بگویید.

تجربه زیبا است که اولین بار من این جشنواره در ویکو حضور. من تا به حال برای تهیه ناهار بعد از کنفرانس مطبوعاتی که توسط بسیاری از سرآشپزها و غذا و شراب منتقدان زین حضور داشتند. در همان زمان من تا به حال برای هماهنگ در بزرگ آشپز آشپزخانه حرفه ای در خانه که هرگز با هم پخته شده بود. Una prova durissima che abbiamo superato preparando le ricette della nostra tradizione a noi ben note. بهترین تعریف که توسط یک آشپز معروف است که به ما گفت دریافت شد: "اقامت به شما به عنوان می ... شما با ارزش است".

تجربه سخت بود زمانی که ما این سمپوزیوم فنی در نان ایتالیایی پخته شده, Comunipane, در Molino Quaglia آرد پترا. تنها دو صفحه القای وجود دارد. ما خمیر در شرایط سخت بدون سینک آماده کرده ایم. تجربه و تکنیک به دست آورد، با این حال، به معنای که همه چیز خوب پیش رفت.

  • بنابراین در حال حاضر اجازه دهید در مورد سرآشپز بزرگ صحبت. همانطور که من به تازگی در یک نوشته مقاله, من که "مزاحم" به برخی از آنها ... "شکستن" هستم, quella che a volte li prende in giro per l’esasperazione dei piatti. Non hanno capito che le mie sono solo provocazioni per riportarli alla tradizione. اندیشه خود را در مورد چیست?

چگونه برای شکستن شاید بدتر از شما. من هم فکر می کنم که سنت و ریشه پایه و اساس همه چیز است. اگر ما که در آن ما شروع به فراموش ما نمی خواهد می دانم که در آن به. I grandi chef con le loro divagazioni stanno massificando tutto. من برای دفاع از تولید کننده محلی کوچک مبارزه با, برای بوی نان منتظر صبورانه, من می خواهم برای تدریس خوب, من می خواهم به زندگی از مواد تشکیل دهنده بگویید.

  • افسوس, خیلی بهتر در غذا خوردن از پخت و پز. طعم و بوی عطری از شراب و غذا برای من وجد درست است . امید، با این حال، آخرین به مرگ ... شما هم در خانه آشپز "کلاس پخت و پز در خانه ..."? 

آوردن در خانه های محلی، محصولات فصلی و آنهایی که فراموش شده, با کلاس های آشپزی برقراری ارتباط به مردم هدف ما. شخصا من افتخار خواهد بود برای آموزش و به مسری با شور من, حتی بیشتر، من پرتاب یک ایده, ما می تواند آن را در یک رویداد با زنان مشهور که می خواهند به تبادل به فرهنگ خود را از جفت شراب و روغن با تعالیم من برابر یادگیری انجام. شما چه می گویند?

من به شما بگویم… من با خوشحالی می پذیریم، چالش شرایط ! 😉

 




ایتالیا باید رقابت # # # # # دسترسی #servizi #accoglienza #appartenenza شبکه ... اما مهمتر از همه او نیاز به بازگشت به باور!

من اغلب می گویند که در حال حاضر تنها چیزی که سمت چپ بتن است زمین. ما در یکی از زیباترین کشورهای جهان! ما یک تاریخ بزرگ, بزرگ هنری, برتری بزرگ آشپزی, سنت بزرگ! به طور خلاصه, همه ما در مقالات, اما من بپرسید: “ما بهتر می تواند giocarcele?”

پس از سفر اخیر من به ذره, گردشگری بین المللی تبادل, پس از شنیدن سخنرانان خوب راه حل نمایشگاه و استراتژی های بازاریابی کاملا برای ارتقاء قلمرو ضروری, من خودم چند افکار که من می خواهم برای متوقف کردن در اینجا خواسته.

همانطور که عادت من است من می خواهم از ابتدا شروع, تولد گردشگری.

برای اهداف اطلاعات، آژانس های مسافرتی برای اولین بار در لندن در باز شد 1841 دا توماس کوک, به لطف انگیزه ای برای راه آهن و حمل و نقل دریایی قرن نوزدهم که در جنبش های کوتاه مدت ساخته شده این امکان داده شده. سفر دیگر لوکس برای نخبگان شد. در این راستا من نقل قولمقاله 7 کد جهانی اخلاق گردشگری که این حق enshrines:

"امکان دسترسی مستقیم و شخصی به کشف و لذت بردن از منابع کره زمین حق که همه ساکنان جهان باید قادر به لذت بردن به همان اندازه به منزله; شرکت به طور فزاینده ای گسترده در گردشگری ملی و بین المللی به عنوان یکی از عبارات به بهترین شکل ممکن از افزایش مداوم در اوقات فراغت و باید به هیچ وجه نمی تواند اختلال در نظر گرفته شود. "

دقیقا تا, گردشگری یک حق است, اما برای بسیاری از آن است که دیگر! سفر در ایتالیا هزینه آن بیش از حد! بیرونی بسیار رقابتی تر است.این پاسخ ساده مردم است. و «تفکر انتقادی. نه تنها استراتژی های بازاریابی, اما سرمایه گذاری بتن و تعیین احیای آن. در زیر من چند نکته که من در این زمینه ضروری در نظر تجزیه و تحلیل.

  • رقابت

سال گذشته من به تنهایی تا سپتامبر برای ساردینیا رفت متقاعد برای پیدا کردن قیمت های رقابتی با توجه به دوره, اما من تا به حال به دوباره فکر کنید. "ترک به تنهایی استفاده نمی"پس به من گفته شد. خورد ما? ما یک کشور از مجرد و ما هنوز به گونه ای سازمان یافته نیست! در هر صورت, تک درجه های تک غیر غیر, قیمت بسته در ایتالیا و خارج از کشور رقابتی نیست. بیایید فکر می کنم ...

  • دسترسی

هشتاد میلیون نفر معلول در اروپا, 650 میلیون در سراسر جهان. بار دیگر تکرار میکنم که گردشگری یک حق برای همه است. و "اساسی مطابق با خدمات گردشگری قابل دسترسی است که یک واقعیت. این سال در روز بین المللی افراد معلول, کمیسیون اروپا جایزه در برلین به رسمیت شناخته است “جایزه دسترسی شهرستان”. متاسفانه هیچ شهرستان ایتالیایی در این زمینه قابل توجه بود. برخی از دوستان در بازگشت از سفر به کالیفرنیا به من گفت که که, اتوبوس, که سطح ورودی از پیاده رو برای مردم اجازه می دهد به حرکت صندلی چرخ با دسترسی آسان. این سیستم در برخی از استان ها ایتالیا به تصویب رسید اما هنوز به اندازه کافی افزایش نمی یابد.. منعکس کردن…

  • سرویس

دوستان, با توجه به خدمات همه می گویند است. من شما را در سال گذشته تجربه من در کووارتو سنت النا بگویید, در استان کالیاری. دریا نفس, دستگاه زندگی پس از دستگاه; حیف که داشتن ماشین با من شمارش شده در حمل و نقل عمومی است که من یافت می شود محزون می خوانی ناکافی ندارد. من خشمگین بود به حداقل می گویند; من هنوز هم به یاد داشته باشید فوران من در توییتر: “در مقابل من دریایی شگفت انگیز, پشت سر من خدمات است که شما را ترک خواهد کرد لال, بلکه, وجود دارد که!” من مجموعه ای از اما با این حال هنوز مشکل دیگر! هیچ پیاده رو وجود دارد پس از آن خواهد مسیر چرخه را خطرناک ادامه پیاده روی. بدیهی است که این مورد و مورد وجود دارد, اما شکی نیست که شبکه حمل و نقل باید بهبود یافته و پیشرفته وجود دارد, احتمالا با استفاده از نوآورانه و سازگار با محیط زیست. من تجربه دیگری از کالیفرنیا که در آن داده شد, در کنار بسیاری از رسانه های دوچرخه اجاره, اتوبوس ترک به طور مداوم آماده، از جمله، حمل و نقل از وسایل نقلیه دو چرخ, به طوری که به راحتی در دسترس بازدید امتداد طولانی از خاک. بیایید فکر می کنم ...

  • خوش آمد

عنوان مرسوم است که می گویند "مهمان نوازی از نشانه های تمدن است"و نه تنها… و در اینجا من متوقف.

  • عضویت

همانطور که من چند روز پیش نوشت : “من یک مسافر هستم, افتخار "ایتالیایی از سایت بازدید کشورش, جستجو, و مانند, اما به ویژه دوست دارد با مردم صحبت, بهترین راهنمای من!" به یاد داشته باشید 17 مارس 2011, من در سفر. این جشن 150'سالگرد اتحاد ایتالیا. در راه من در رستوران یک دوست متوقف به خوردن و من متوجه شدم که هیچ نشانه در ورودی جشن وجود دارد. من در رفت و پس از سلام معمول من گفت: "اما اگر شما را از پرچم در ماشین من…?"او به وضوح پذیرفته. عضویت دهنده سیگنال قرار دارند مهم برای گردشگری است. منعکس کردن…

  • شبکه

اینترنت یک شبکه جهانی است; ما یک ابزاری که با آن در یک لحظه میلیون ها کامپیوتر را به یکدیگر متصل. ارتقاء منطقه در شبکه فرصت بسیار خوبی است که ما باید همه بهترین استفاده را از است. هر یک از ما می تواند آن را در راه خود را انجام دهید, حتی با یک عکس از قرص با آموزنده. بررسی از مردم یک فرصت بزرگ برای ترویج قلمرو ایتالیایی و معمولی خود را داشته. سرمایه گذاری در شبکه بسیار مهم است!

من می خواهم به نتیجه گیری این بازتاب با’هنر. 1 از کد جهانی اخلاق گردشگری:

"گردشگری به عنوان یک ابزار برای درک و احترام متقابل بین مردم و جوامع "
درک و ترویج ارزش های اخلاقی مشترک به انسان ها, در روح تحمل و احترام به تنوع اعتقادات مذهبی, فلسفی و اخلاقی, نشان دهنده پایه و اساس و در نتیجه از گردشگری مسئول; بازیگران از صنعت گردشگری و گردشگران خود را از سنت ها و شیوه های اجتماعی و فرهنگی همه مردم احترام, از جمله اقلیت ها و مردم بومی, و آنها ارزش تشخیص.

هنگامی که ما یاد بگیرند گردشگری… اما گردشگری به طور جدی!





امروز من می خواهم خود را به پرواز آنها می گویند… “چند سنگریزه…”

Da tempo volevo fermare alcune mie riflessioni su… “mediaticità e blogger”,   su… “chi sta oggi sotto i riflettori ”,  su… “i libri più esibiti e venduti del momento” e su… “gli chef dell’alta cucina”. Ringrazio lo chef Matteo Scibilia e Luigi Caricato per avermi dato lo spunto.

امروز صبح خواندن یک مقاله منتشر شده توسط لوئیجی آپلود شده در وبلاگ خود,  "بیشتر فروتنی و جسارت کمتر در اجاق گاز",  من vacumed به آنها می گویند برخی ریگ در کفش ... همه را با یک پست از آشپز متی نولز آغاز شده, در Osteria رفتار خوب Ornago:

"در حال حاضر یک شکاف بزرگ در جهان رستوران وجود دارد. تنها در چند و همیشه آشپز همان در کانون توجه. همیشه حفظ همان روزنامه نگاران و معلوم نیست اگر ظرفیت و یا موفقیت در مشتریان. این لحظه باور نکردنی از بزرگ واسطه صنعت ما, بین وبلاگ نویسان و مانند, به نظر می رسد یک سیرک که در چرخش خود را".

من مفاهیم مهم به عنوان خوانده شده, من را یک به یک تجزیه و تحلیل.

  • اولین: "این یک لحظه از بزرگ واسطه صنعت ما, بین وبلاگ نویسان و مانند, به نظر می رسد یک سیرک که در چرخش خود را. متی نولز dell'Osteria رفتار خوب ".

از این رو, با وجود آن که شناخته شده است که من دوست وبلاگ نویس مدت نه, بازگشت به این گروه رسانه ای. من این وبلاگ را از روی زمین برای همیشه به دنیا آمد, برای محصولات خود, و برای مردم. وبلاگ ایجاد شده به عنوان یک درمان زندگی خوب, پس از آن او غرق من و من سقوط. من مطرح کرده اند به طوری, نوشتن آنچه که من زندگی می کنند. با این که در مورد; وبلاگ خاطرات در شبکه که از شور و شوق به دنیا آمده اند. این ظروف به ما اجازه می دهد به گردش آنها.

سپس با توجه به جنجال های اخیر, من در این ایده که وبلاگ نویسان و روزنامه نگار چهره بسیار متفاوت هستند، اصرار دارند. این وبلاگ نویس عمدتا با انتقال باورها و احساسات خود را می نویسد. روزنامه نگار به گونه ای است, زیرا حامل منحصرا این حرفه; اغلب او می نویسد تواریخ, و نه همیشه انتقال احساسات. در هر صورت, هر دو از این چهره می توانید ارتقاء زمین در یک زمان دشوار مثل این کمک, "خوبی انجام می". و ضروری به کمک همه برای انتشار شرکت های تولید, برای منطقه و برای ایتالیایی ما.  من اصرار, "این است که یک مسابقه دو نیست"!

من به همه یادآوری می کنند که “وبلاگ نویسان”,  انرژی و نه فقط برای آنچه که ما انجام, این فداکاری بزرگ است. برای من این حال، آن است و هنوز هم می شود, ادامه بی وقفه, در وجود همه چیز, نگه داشتن پای خود را بر روی زمین و به خاطر سپردن چرا من شروع به انجام این. سپس, اگر این لحظه از واسطه بزرگ را می توان به کمک "همه" استفاده, چرا که نه؟!

  • و با این حال ... "مردم به کسانی که در کانون توجه را به خود جلب. لوئیجی آپلود شده ".

متاسفانه این جامعه ای که متوقف می شود به تماشای بیش از پنجره محتوا. چند روز پیش کسی نوشت از من می پرسی اگر من با یک عموی آمریکایی به آنچه که من انجام. او تقریبا لذت آن را دیدم سهولت که من زندگی می کنند, اما من فکر می کنم, در مورد آنچه ممکن از نظر ظاهری همه چیز گمراه. و به همین دلیل, با وجود آنچه احساس می کنم دانش خوبی در وب, این زندگی می کنند بسیار مهم برای دانستن مردم است. دانش معنی ضروری از دادن قضاوت بتن است. بنابراین اگر زمان و دانش نمی پدیدار محتوای, نور افکن هستند خاموش در عجله تبدیل.

  • و با این حال ... "در کتابخانه کتاب به نمایش گذاشته و به فروش می رسد آن را امضا کردند (اما نه لزوما نوشته نشده است) توسط ترومبون تلویزیون. لوئیجی آپلود شده ".

درست متاسفانه… کتاب از محتوای نور, آینه جامعه. شاید همدست تلویزیون با پیام ارتباطی آن بیشتر از ضخامت کمی است. شاید به این دلیل که شما با داشتن یک زمان سخت و مردم می خواهند فرار کنند. واقعیت این است که ناشران به دنبال موج بازاریابی. ما درست موج سوار ...

  • و با این حال ... "برخی از سرآشپزها نگفتنی, پس از برای یک مدت طولانی ساخته شده غذاهای پورنوگرافی زنانه, امروز آنها خواهان بازگشت به غذاهای ساده با قیمت های مقرون به صرفه. لوئیجی آپلود شده ".

بنابراین من یکی هستم "دردسر" برای برخی از آنها ... که "شکستن", که گاهی اوقات آنها را در سراسر استفاده از برگ است که طعم مانند صدف و یا برای غضب اغراق آمیز از غذاهای. چه مکان بر که در آن است مرسوم نیست برای انجام یک پیاز سرخ شده, یا موتزارلا در کالسکه, یا سبزیجات در خمیر آنان می گوید که شاید یک برگ نعناع همه بهبود.  من “عنصر اخلال” برای بسیاری از, به طوری که آنها به من بگو… آنها درک نمی کنند که تحریکات من تنها آنها را به عقب کمی’ به سنت!

یادم هست که یک شب هنگامی که فرد به صرف شام با من, از قضا دست چاقو به آشپز متعجب و متحیر شده توسط درخواست من. من نماینده من اغلب می گویند مردم, شور و شوق است که تساوی لذت بردن از غذا. این افرادی مثل من که باید بیشتر حرف خود را. این البته با تمام احترامی که به کارشناسان صنعت. اشاره می کنند که با برخی از سرآشپزها دوستانه, من آنها را احترام می گذارم و آنها را برای مهارت خود را تحسین. پیشنهادات مختلف وجود دارد, به سادگی این.  برای من من عاشق سنت ها و آشپزخانه ساده یک زمان, اگر هر چیزی کمی بازبینی. و ممکن است که من نمی توانم پیدا کردن یک آشپز که من را, گاهی اوقات حتی که نمی داند, حقایق "Ciceri الکترونیکی TRIA" را به عنوان حقایق رفتن??  E’ vero, لچه یک تخصص است, اما چرا کلاس پخت و پز در منطقه به جای انجام "آتش بازی" در ظروف را?!

من با یک یادآوری به پایان میرسد. یک شب تقریبا دو سال پیش, من شام خوردن با به طور تصادفی در یک رستوران با سه میچلین ستاره پس از آن. پس از تحریک اولیه من کمک کرد که برای خنثی کردن فضای battened, il proprietario mi ha raccontato che era stato condotto per un incontro di lavoro in un locale analogo al suo. دوستان, la cosa l’aveva infastidito alquanto. سکته قلبی این: "Ma caspita, non potevano portarmi a mangiare in un locale in cui servivano due fette di culatello e così di seguito…” Ahhh!! Allora è così, a quanto pare la verità è che, la semplicità nei piatti piace molto anche a loro! 😉




"بازیابی هویت به دهقانی"

امروز من می خواهم برای متوقف کردن و فکر می کنم ... گاهی اوقات لازم است به این نکته را در مورد تجارب خود را.

و به خوبی شناخته شده در حال حاضر ... من عشق را به بازدید سایت های خود را, صحبت به کشاورزان, کسانی که با سرمایه C. گوش دادن به داستان های خود را, داستان های خود را, طغیان خود را ... من خسته ام, خشمگین, مبارزه… I meccanismi contorti della politica e della burocrazia li attanaglia a tal punto da toglier loro la voglia di lottare. این همه منجر به منزوی انرژی پراکندگی, آنهایی که خوب, کسانی که چیزی می تواند هنوز هم. بعضی از آنها به نقطه از دست دادن شور demotivated, دیگران غرق, قادر به تحمل هزینه های مدیریت. هر وقت من مثل مرگ یک مزرعه احساس زخم دل است, una sconfitta per l’Italia.

OLYMPUS DIGITAL CAMERA

  • نیاز کشاورزان به این باور دوباره "!
  • شما باید "شناسایی افرادی که قادر است که در آن آنها می توانند ایمان دارند", آن را از وجود دارد این است که شما می توانید, و که شما باید راه اندازی مجدد.
  • شما باید ایجاد "شبکه های است که آنها را با طرز فکر جدید متحد".
  • این مهم است که "بروید در همان جهت و بدون پراکندگی".

برای بسیاری از آنها به یک خیال باف, یک زن که باعث می شود شعر, که, رانده شده توسط شور و شوق و تجربه کمی, هنوز هم معتقدم که ما می توانیم آن را در این ایتالیا. من آن را در چشمان آنها نگاه کنید زمانی که عصبانی از آنچه به گوش, ارائه راه حل. بیش از حد بسیاری از جنایتکاران تاب را خراب کرده اند چه پدربزرگ و مادربزرگ و اجداد ما با زحمت ساخته شده است.

اغلب در مورد این موضوع بحث, چرا که کلید این مشکل باید یافت می شود! Perché forse continuare a parlarne può indurre qualcuno a crederci! سیگنال های همه حق است, جوانان طرح بیشتر و بیشتر به سمت این بخش. فقط امروز من یک مقاله در ظهور به عنوان خوانده شده 26% ثبت نام در دانشگاه برای دوره های لیسانس در علوم کشاورزی و مواد غذایی. E 'به این دلیل است که من تصمیم گرفتم به برخی از بازتاب در جهان روستایی ساخته شده در موضوعات مختلف است که من اغلب آن را به پینه بسته پیدا, برای دیدن اگر هنوز راه برای رفتن وجود دارد ... من باور دارم!

شغل کشاورز, مانند ملوان و سرباز, خودش حاوی مواد غذایی برای روح: آن است که تنها به او را آزاد کند.”

ژان Guitton

  • Teresio ناردی, امانت از آهسته غذا Oltrepà Pavese: “من از زمین می آیند, من کار می کرد 38 سال در مدرسه و من خیلی جوان بودم; من همیشه با توجه به دانش آموزان صداقت من, من آنها را به عنوان نمونه و شور و شوق برای این کار فرستاده. در حال حاضر من می توانم علاقه ام به زمین که در آن I متولد و بزرگ شده اختصاص; من آن را انجام دهد چرا که من آن را دوست دارم, من هر چیزی هر کسی و هر چیزی که به من لذت جویی بسیار سوال نیست…”

مدل اقتصادی ما است شکست خورده بسیاری از چیزهای, همه چیز به عنوان تابعی از درآمد و تمام ابزار به عنوان سازنده دیده می شود. زمین سرمایه! من همیشه آموخته است که بخش بزرگی از طبقه همکف طبیعی است – طبیعت, غیر قابل تجدید و در نتیجه با عشق و توجه حفظ شود, نسبت به دیگران به من گفت, اما چند بار در پنجاه سال گذشته تا به یک پروژه سیاسی به این معنا بوده است. یکی دیگر از توجه: کشاورز باید به عنوان محافظ محیط زیست و خاک دیده می شود, انگیزه و این در کار خود را به ارزش به این دلیل. هنوز: خاک نیاز به تولید مواد غذایی! هیچ انرژی و یا ساختمان مناطق و انبارها… هنوز: غذا یک حق اساسی است (من از بدو تولد آموزش داده شد که مواد غذایی در آن هدر نمی رود) یک تراشه چانه زنی نمی. همه این کشاورزان واقعی این را می دانند و بد زندگی می کنند وضعیت فعلی.

این آسان نیست… کشاورزان واقعی: کسانی که کشت زمین, که در کار خود باور, که حفاظت از محیط زیست و سنت های محلی, که در آن فرهنگ از زمین از پدربزرگ و مادربزرگ خود و سابقه خانوادگی خود را جذب; همچنین کسانی که می دانند عدم قطعیت از اهداف خود را دارند, E لو temono: فصل, intemperie لو, خشکی, grandine, باد و هر چیزی که چرخه زندگی از موجودات زنده است که خیلی سخت به منظور بالا بردن و حفاظت از تحت تاثیر قرار خود. تنها در طبیعت قبل از ترس است که گاهی اوقات دوستان و گاهی اوقات دشمن است; در حال حاضر نیز از ترس “پیشرفت” که کم زمین, آزادی بذر, هوای پاک, چشم انداز, محیط, تنوع زیستی; اغلب توسط فن آوری فریب. برای تمام این دشوار است به شرکت, برنده اعتماد خود را, آنها را به این باور است که امروز کسی است که در کنار خود است و می خواهد به بازگشت به زمین وجود دارد, حفاظت از محیط زیست, توسعه قلمرو و سنت, و همچنین به عنوان یک غذای با کیفیت و درست است که تنها می تواند از کار می آیند “کشاورز”.

  • آپلود لوئیس, نویسنده, روزنامه نگار, oleologo, چند جلد کتاب در روغن زیتون منتشر کرده است. همکاری با بسیاری از روزنامه های ایتالیایی و خارجی, با استفاده از کتاب آدرس ها و مقالات. از 2003 هدایت در هفته آنلاین "تئاتر Naturale", دوره ای در کشاورزی تخصصی, برق و محیط زیست.

مشکل این است که در دهقانان همچنان به حدس و گمان. Ci vorrebbe una riformulazione delle associazioni di categoria non più adeguate ai tempi. مدیریت بوروکراسی و به ویژه مقدار زیادی از پول, اما ایده های باطل نیست، و بسیاری دیگر با وجود خود. من دوستی دارم که یکی از یکی از سه انجمن های اصلی موجود بود, و که در حال حاضر قطع شده است به دلیل آن در نظر گرفته شد “بی فایده” به عنوان یک روشنفکر. این دقیقا خطا; انجمن نیاز به روشنفکران که به یک آدرس هدایت می شود و آنها این کار را بدون هیاهو, به عنوان اتفاق می افتد. Io sono figlio di agricoltori e da fanciullo, و پس از آن یک پسر, من در حومه شهر مشغول به کار; من می دانم آنچه در آن به معنی, برای این, دانستن نیازهای کشاورزان به شدت نگران خود. امروز به عنوان روز گذشته، هیچ کس نشان دهنده و محافظت. همین ارتباطات به جای کمک به کشاورزان که گام رو به جلو است که نتواند به انجام تنهایی, آن trivializes.

معنا ندارد برای ایجاد یک انجمن جدید, اما آن ضروری است که رهبران تغییر, آنها کشاورزان واقعی هستند, اولین آنها. کشاورزان در قلب, و نه در قالب. این البته مانع. من خودم هستم من برای نوشته های من با عملیات خصمانه و مجازات, کارشناسی ارشد demordo نمی, چرا که وقتی ایده خوب, دیر یا زود همه چیز می رود در بندر. امروز کشاورز ذخیره شود باید رایگان ترک, اما آزادی یک هدف دشوار برای رسیدن است. برای غلبه بر موانع شما نیاز به کشاورزان مستقل, و استقلال با اطمینان از درآمد به دست آمده. در اینجا نهفته است نقطه چسبیده: بنابراین پول (زیادی) داده شده به بخش کشاورزی, به پایان می رسد تا در دست اشتباه است, و تا کشاورزان هرگز به آزادی خود را به دست آورید. من خوشبین نیست زیرا آنها بر این باورند که هستم, به عنوان برای سیاست, هیچ چیز nell'associazionismo تغییر خواهد کرد. من برداشت تا اعضای جدیدی از روشنفکران که از آن من امیدوارم که به "نیروی حق" برای تحریک تغییر. این آسان نیست. بلکه, ایتالیا راحت تر به تغییر از کشاورزی نمی باشد.. Si tratta di un’impresa ardua. اما من دوست دارم یک چالش, و من چیزی دریافت, من مطمئن هستم ...

  • آلفونسو پاسکال, معاون رئیس جمهور از Zooprofilattico مناطق لاتزیو و توسکانی, عضو جدول دائمی همکاری شبکه ملی روستایی به نمایندگی از مزارع شبکه های اجتماعی. او با موسسه ملی اقتصاد کشاورزی همکاری (INEA).

انجمن در قرن گذشته تمام زندگی متولد شد یک بحران عمیق نمایندگی. تطبیق با مدل فعلی از مداخله عمومی در کشاورزی (یارانه CAP), که از بین بردن سرمایه اجتماعی روستایی, و در دادن تا تغییر, عملکرد ضروری خود را شکست خورده اند: تولید کالا های رابطه ای و ایجاد پیوندهای همبستگی.
مکانیسم های دفاعی و موقعیت خود را از مداخله رفاه دانشجویی در اقتصاد است استخراج نشده است (چگونه می گویند مزورانه) نگرانی برای سرنوشت اعضای آن. نگرش محافظه کار آنها این است که تنها با میل به دفاع از ساختار ساختار سازمانی خود را دیکته, که با گذشت زمان به مدیریت خدمات خاص سازگار. مردم خوب وجود دارد در این سازمان، اما قادر به ارائه پشتیبانی واقعی به کشاورزان و زمین های آنها دیگر فرهنگ های صنفی و حرفه ای برای انجام آن داشته باشند.

آن را باید ساخت شبکه های جدید, یک جامعه مدنی جدید است که خود سازماندهی در خارج از اوراق قرضه که در طول تاریخ بین نظام سیاسی و جامعه مشخص شده است.

ما نمی دانیم به عنوان خوانده شده حکمت که آنها به ما داده کشاورزان ...

آلفونسو پاسکال




"A چت با ... فاستو Borella, Maestrod'olio!"

< href="http://translate.googleusercontent.com/translate_c?depth=1&hl=es&prev=/search?q=%D9%81%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%88+%D9%85%D9%86+%D8%B4%D9%85%D8%A7+%D8%B1%D8%A7+%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA+%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%85&es_sm=93&rurl=translate.google.com.co&sl=fa&u=https://www.storiedipersone.com/wordpress/tag/fausto-borella/?lang=fa&usg=ALkJrhj9dF3O69a6vAQl_KtYQJbNa_J4cA", Maestrod’olio ed esperto di enogastronomia

Giorni fa, در یکی از مذاکرات طولانی من با دوست خود توماس Ponzanelli, روغن زیتون و تولید کنندگان زیتون آن استدلال شده است… من به او گفتم که من آن را در یک نسخه از سابق Vinis به عنوان خوانده شده 2002 لوئیجی Veronelli, بیانیه درست در روغن زیتون. Tommaso è una grande fonte di ricordi… Amo molto ascoltare i suoi aneddoti dei bei tempi passati…

Detto questo mi direte… “E quindi… ?” E quindi vi dico che proprio in quel momento Tommaso esordì dicendomi: “Devi assolutamente conoscere Fausto Borella!” Detto, fatto! یک, perché dopo uno scambio di opinioni con Fausto, ho deciso che era la persona giusta per qualche approfondimento in più… ovviamente, approfondimenti olistici!  😉

Ma non perdiamo tempo… Pronti… via! 😉

  • فاستو, leggo che vieni definito Maestrod’olio. Leggo anche che hai frequentato la facoltà di Giurisprudenza. Mi vuoi raccontare come hai dato questa svolta alla tua vita?

Sentivo che non avrei mai potuto rivestire la toga forense indossata da mio padre per oltre 50 سن. Avevo bisogno di muovermi, di conoscere le persone, in una espressione, Vivere la mia terra.

  • به 2001 hai avuto la fortuna di conoscere Luigi Veronelli. Mi regali un ricordo dell’esperienza di quegli anni?

Fu grazie alla presentazione fatta da Leone Ramacciotti, a quel tempo delegato dell’AIS Versilia. Eravamo al Premio Versilia e mi presentò a Gino Veronelli elogiando le mie doti di appassionato sommelier e promettente scrittore di enogastronomia. Per due anni ho girato l’intera Italia al fianco del Maestro vivendo un’esperienza indimenticabile.

  • La cultura dell’olio d’oliva in Italia è ancora scarsa. Molto se ne dice, e molto se ne fa, ma non ancora abbastanza. La scelta del consumatore davanti allo scaffale non è facile. L’olio d’oliva della grande distribuzione è chiamato con il nome del produttore e non con la provenienza territoriale. La mancanza a chiare lettere del territorio d’origine sull’etichetta non aiuta a capirne le caratteristiche, e non aiuta il consumatore nella scelta. شما چه فکر میکنید?

È talmente scarsa che ad oggi non si è capita la reale differenza tra olio di oliva e olio extravergine di oliva. L’olio di oliva è una miscela di oli raffinati e una percentuale di olio extravergine ancora indefinita. Per essere extravergine, در عوض, vanno seguiti dei paragrafi chimici e analitici che portano al risultato di avere un olio da 2 euro oppure da 30 یورو. Il mio compito, visti l’enorme divario qualitativo tra le due fasce di prezzo e l’attuale e ancora inspiegabile ignoranza su questo, è quello di comunicare – attraverso corsi, eventi e manifestazioni in Italia e all’Estero – la reale cultura dell’olio extravergine italiano di qualità.

  • Quali consigli ti senti di dare al consumatore per indirizzarlo verso una scelta consapevole di un olio d’oliva di qualità?

Se sei al supermercato cercare una delle 44 DOP italiane che abbia un costo di circa 6-8€ per 50 cl., altrimenti cercare quell’etichetta che parla in maniera più trasparente e corretta possibile al consumatore: annata di produzione, انواع زیتون, tabella nutrizionale, non tanto con acidità o grassi saturi che lasciano il tempo che trovano, ma con l’inserimento dei tocoferoli (ویتامین E) e dei polifenoli totali che rendono unici gli oli del territorio.

  • Quanto è importante il “colore dell’olio” e da che cosa possiamo capire che “un olio è difettoso”?

Il colore dell’olio non è assolutamente importante, è arrivato il momento di sfatare molti luoghi comuni. Il colore ci può aiutare, in qualche caso, a comprendere come sarà l’odore, vedendo mucillagini, sedimenti che porteranno per esempio al difetto di morchia. L’olio difettoso si riconosce dopo pochi assaggi e degustazioni di campioni difettosi fatti attraverso i corsi.

  • من نقل قول بیانیه ای در سخنرانی خود شنیده ام که من کاملا موافق: "زنجیره تامین نفت کشاورز او را هزینه حداقل ده یورو به ازای هر لیتر. روغن زیتون است که هزینه 3 € است روغن زیتون ندارد, ma solo una bugia per il consumatore”. A questo punto ti chiedo: اما نفت با این هزینه به عنوان به دست آمده?

از طریق قایقرانی نفت کشتی به بهترین پورت های ایتالیایی. Oppure attraverso una incontrollata tratta dell’olio non certificato del Sud che invade le regioni italiane fino alle Alpi.

  • Spesso nel condimento, si abbonda con l’olio d’oliva in modo errato. A quanto corrisponde un uso consapevole mensile per una famiglia media?

Come disse il Presidente del Consorzio IGP Toscano, l’uso quotidiano di olio extravergine a persona incide per il costo di 2 sms al giorno. Allora ce lo possiamo permettere un olio extravergine di qualità oppure no?

  • Veronelli scriveva: "روغن مانند شراب, l’olivo come la vite". Condivido pienamente il pensiero, و, conseguentemente a ciò, vorrei che, quando sono in un ristorante, non mi venga presentato solo il vino, ma anche l’olio che mi viene servito. Chiedere che il personale addetto alla sala venga formato in tal senso è un’utopia o una speranza?

È una speranza. Considerando, اما, che da 11 anni organizzo corsi, prima grazie all’Associazione Italiana Sommelier dell’Olio di Franco Ricci, e in seguito con la mia Accademia Maestrod’olio. Alle mie lezioni ho sempre avuto una percentuale bassissima di ristoratori, camerieri, maître e addetti ai lavori che sarebbero in assoluto i veri ambasciatori di questo messaggio.

  • Sei un esperto di aceto.  E’ ormai consuetudine trovare sui banchi dei supermercati aceti balsamici da pochi euro. Cosa ne pensi e cosa consigli al consumatore?

Non sono propriamente esperto di aceto. Conosco la materia perché mi affascina. Il discorso è simile all’olio. Esiste un disciplinare molto rigido e ben strutturato che i produttori devono seguire per ottenere la DOP Aceto Balsamico Tradizionale di Modena o Reggio Emilia. Il prodotto confezionato in bottigliette da 10 cl può arrivare a costare anche 100 €. Per quanto riguarda l’aceto balsamico da usare tutti i giorni, l’unico riferimento qualitativo è il prezzo. Se costa meno di 10 - 15 € per bottiglie da 25 CL. vuol dire che all’interno è aggiunto caramello al 2% e non è invecchiato in caratelli.

فاستو, ci vediamo a breve ad Olio Officina Food Festival. Mi prometti che mi guiderai in una degustazione d’olio, درست?     

Sarà un piacere…

Quello che fece mio padre fu molto più di una semplice stretta di mano; capì che non sarei mai stato portato per studiare tutta la vita regole e norme che non mi appartenevano. Avevo bisogno di staccarmi da una scrivania e viaggiare, conoscere, assaporare ed emozionarmi. In una parola vivere la mia terra…

< href="http://translate.googleusercontent.com/translate_c?depth=1&hl=es&prev=/search?q=%D9%81%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%88+%D9%85%D9%86+%D8%B4%D9%85%D8%A7+%D8%B1%D8%A7+%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA+%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%85&es_sm=93&rurl=translate.google.com.co&sl=fa&u=https://www.storiedipersone.com/wordpress/tag/fausto-borella/?lang=fa&usg=ALkJrhj9dF3O69a6vAQl_KtYQJbNa_J4cA"

 




“چت با… لورا Turri, زن نفت”

Ho conosciuto Laura Turri grazie a آپلود لوئیس. من بیشتر و شوراهای مردم که من تحسین در مسیرهای من دانش تکیه. مسیرهای که من به نوبه خود اشتباه را ندارد, که من منجر به آگاهی از محصولات, اما به خصوص به درک مردم. شما می توانید همه چیز را از هم جدا نمی, una è connessa all’altra…

Con Laura, donna gentile e delicata, ho passato un pomeriggio passeggiando tra gli ulivi e i suggestivi scenari del lago di Garda. Lei una produttrice, una Donna dell’olio che mi ha raccontato dell’azienda familiare tramandata dal padre Giancarlo e dal nonno Mario. L 'Azienda Turri situata a Cavaion Veronese è tra i primi oleifici di Verona. Nasce nel 1951, e dagli anni ’80 è seguita da Laura con i fratelli Mario, Luisa e Giovanni.

Prima di passare la parola a Laura, voglio fare un piccolo ripasso su come un’oliva si trasforma in quel liquido denso e profumato che ci fa chiudere gli occhi, e che ci riporta a sapori antichi…

 Tutto inizia con la raccolta, possibilmente fatta a mano, per non rovinare ne il frutto ne la pianta… Dopo questa operazione le olive un volta controllate e lavate iniziano le fasi per la loro trasformazione.

  • Con la 1’ fase della lavorazione, la frangitura, con molazze di granito o frangitori a martello si trasformano le olive in una pasta.
  • Con la 2’ fase, la gramolazione, la pasta olearia viene rimescolata per una trentina di minuti circa.
  • Infine con la 3’ fase, l’estrazione, si separa l’olio dall’acqua e dalle parti solide (sansa).

Finite queste tre operazioni si procede con l’imbottigliamento.

Ovviamente le cose sono molto più elaborate di come le ho descritte, ma vi lascio la curiosità di scoprirle andando a visitare direttamente un oleificio.

  • Ho descritto in modo semplice le fasi che portano alla produzione dell’olio d’oliva. اکنون, da produttrice, mi descrivi le caratteristiche distintive dell’olio Gardesano?

L’Olio del Garda è prodotto prevalentemente con la cultivar Casaliva varietà autoctona del lago di Garda. Poi ci sono altre varietà storiche come il Leccino, il Frantoio, il Rossanel, la Raza, il Moraiolo, Pendolino. و آن است که برای ظرافت آن شناخته شده است و آن کمی میوه ای با طعم غذا در دهان بادام قابل توجه پس از تنها چند ماه پس از تولید.

  • Quali consigli ti senti di dare al consumatore per una prima valutazione dell’olio all’acquisto?

Il mio consiglio è di essere curiosi, di assaggiare, di confrontare e di imparare gli abbinamenti dell’olio con le diverse pietanze. E’ così che pian piano si scopre un mondo nuovo di sapori. Perché non dimentichiamo che l’olio è come il vino, va abbinato con il giusto piatto. Ad esempio per una pietanza delicata come il pesce opterei per un olio del Garda, mentre valorizzerei una pasta e fagioli con un buon olio Toscano… Per chi è insicuro nell’acquisto consiglio di affidarsi agli oli Dop, sono un buon punto di partenza per imparare a conoscere ed abbinare l’olio di qualità nei diversi profumi e sapori.

  • لورا, fai parte delle Donne dell’Olio, che cosa si prefigge questa associazione?

Da poche settimane la nuova Presidente è Gabriella Stansfield, produttrice Toscana nonché assaggiatrice. Con la Vice Presidente Francesca Pingi, valorizzerà l’associazione guidandola nella promozione della cultura e della conoscenza dell’arte olivicola e olearia. Indirizzerà in particolare il proprio impegno verso il mondo femminile, coinvolgendo attraverso varie azioni il mondo della produzione, della distribuzione, della comunicazione e del consumo. La finalità senza fini di lucro, è la promozione di una corretta immagine dell’olio d’oliva di qualità.

  • Donne o Olio. Quanto incide la presenza femminile in questo settore?

Sono sempre più numerose le donne che operano in tutte le fasi del processo produttivo in tutti i settori del comparto: donne che operano negli oliveti, nei frantoi, nelle strutture di vendita, nei ristoranti, nelle mense, nelle pubbliche amministrazioni, e nelle associazioni. Sono ormai numerose le agronome, le ricercatrici, le studiose, le giornaliste e le assaggiatrici. اما, بالاتر از همه, sono tante, tantissime, centinaia di migliaia le donne che comprano l’olio, assai più numerose degli uomini.

Sono in prevalenza le donne che “usano” l’olio, e che preparando i pasti, determinano le abitudini alimentari di tutta la famiglia. Si potrebbe quasi sostenere che, da questo punto di vista, le donne rappresentino l’elemento chiave nel mondo dell’olio. E’ “vitale” quindi per questo che operino nel modo migliore, approfondendo le loro conoscenze per diventare operatori “virtuosi” e consumatori consapevoli ed informati.

  • Da vicepresidente del Consorzio dell’olio Garda Dop, hai visto nascere il progetto Oligar. Di cosa si tratta?

Come consorzio ci eravamo resi conto che per vendere l’olio del Garda in nuovi mercati – ma non solo in quelli – era necessario migliorare la conoscenza del prodotto. Il progetto mirava ad ottenere ulteriori informazioni sulla qualità misurando i quantitativi di pirofeofitine e alchilsteri. Lo scopo era verificare l’assenza di contaminanti “nuovi” quali gli ftalati,  per applicare agli oli del Garda il metodo degli isotopi stabili, in grado di identificare la provenienza territoriale di un alimento in maniera certa. I risultati ottenuti, per i primi due aspetti, sono stati tranquillizzanti. Per il terzo è stato addirittura possibile dimostrare che, applicando quel metodo, si può distinguere la provenienza di oli prodotti nelle sottozone del Garda.

  • Olio extravergine d’oliva come alimento. Hai suggerimenti per l’uso?

Suggerisco di andare a visitare il sito del Consorzio Garda Dop. Qui si possono trovare interessanti e accattivanti ricette dove l’olio del Garda viene utilizzato per valorizzare piatti diversi.

  • L’olio d’oliva è usato nella cosmesi fin dall’antichità. Hai qualche consiglio?

Siamo in inverno e i nostri capelli a volte sono spenti e opachi. Suggerisco di provare un trattamento completo all’olio di oliva: “Amalgamare bene sette cucchiai d’olio extra vergine d’oliva con il succo di un limone. Con il composto così ottenuto massaggiare sia il cuoio capelluto che i capelli, ترک در مدت حدود نیم ساعت. در نهایت درمان با یک شامپوی ملایم به پایان برساند. دیدن باور کردن است!

 

Seguici

Vuoi avere tutti i post via mail?.

Aggiungi la tua mail: