Da tempo volevo fermare alcune mie riflessioni su… “mediaticità e blogger”, su… “chi sta oggi sotto i riflettori ”, su… “i libri più esibiti e venduti del momento” e su… “gli chef dell’alta cucina”. Ringrazio lo chef Matteo Scibilia e Luigi Caricato per avermi dato lo spunto.
امروز صبح خواندن یک مقاله منتشر شده توسط لوئیجی آپلود شده در وبلاگ خود, "بیشتر فروتنی و جسارت کمتر در اجاق گاز", من vacumed به آنها می گویند برخی ریگ در کفش ... همه را با یک پست از آشپز متی نولز آغاز شده, در Osteria رفتار خوب Ornago:
"در حال حاضر یک شکاف بزرگ در جهان رستوران وجود دارد. تنها در چند و همیشه آشپز همان در کانون توجه. همیشه حفظ همان روزنامه نگاران و معلوم نیست اگر ظرفیت و یا موفقیت در مشتریان. این لحظه باور نکردنی از بزرگ واسطه صنعت ما, بین وبلاگ نویسان و مانند, به نظر می رسد یک سیرک که در چرخش خود را".
من مفاهیم مهم به عنوان خوانده شده, من را یک به یک تجزیه و تحلیل.
- اولین: "این یک لحظه از بزرگ واسطه صنعت ما, بین وبلاگ نویسان و مانند, به نظر می رسد یک سیرک که در چرخش خود را. متی نولز dell'Osteria رفتار خوب ".
از این رو, با وجود آن که شناخته شده است که من دوست وبلاگ نویس مدت نه, بازگشت به این گروه رسانه ای. من این وبلاگ را از روی زمین برای همیشه به دنیا آمد, برای محصولات خود, و برای مردم. وبلاگ ایجاد شده به عنوان یک درمان زندگی خوب, پس از آن او غرق من و من سقوط. من مطرح کرده اند به طوری, نوشتن آنچه که من زندگی می کنند. با این که در مورد; وبلاگ خاطرات در شبکه که از شور و شوق به دنیا آمده اند. این ظروف به ما اجازه می دهد به گردش آنها.
سپس با توجه به جنجال های اخیر, من در این ایده که وبلاگ نویسان و روزنامه نگار چهره بسیار متفاوت هستند، اصرار دارند. این وبلاگ نویس عمدتا با انتقال باورها و احساسات خود را می نویسد. روزنامه نگار به گونه ای است, زیرا حامل منحصرا این حرفه; اغلب او می نویسد تواریخ, و نه همیشه انتقال احساسات. در هر صورت, هر دو از این چهره می توانید ارتقاء زمین در یک زمان دشوار مثل این کمک, "خوبی انجام می". و ضروری به کمک همه برای انتشار شرکت های تولید, برای منطقه و برای ایتالیایی ما. من اصرار, "این است که یک مسابقه دو نیست"!
من به همه یادآوری می کنند که “وبلاگ نویسان”, انرژی و نه فقط برای آنچه که ما انجام, این فداکاری بزرگ است. برای من این حال، آن است و هنوز هم می شود, ادامه بی وقفه, در وجود همه چیز, نگه داشتن پای خود را بر روی زمین و به خاطر سپردن چرا من شروع به انجام این. سپس, اگر این لحظه از واسطه بزرگ را می توان به کمک "همه" استفاده, چرا که نه؟!
- و با این حال ... "مردم به کسانی که در کانون توجه را به خود جلب. لوئیجی آپلود شده ".
متاسفانه این جامعه ای که متوقف می شود به تماشای بیش از پنجره محتوا. چند روز پیش کسی نوشت از من می پرسی اگر من با یک عموی آمریکایی به آنچه که من انجام. او تقریبا لذت آن را دیدم سهولت که من زندگی می کنند, اما من فکر می کنم, در مورد آنچه ممکن از نظر ظاهری همه چیز گمراه. و به همین دلیل, با وجود آنچه احساس می کنم دانش خوبی در وب, این زندگی می کنند بسیار مهم برای دانستن مردم است. دانش معنی ضروری از دادن قضاوت بتن است. بنابراین اگر زمان و دانش نمی پدیدار محتوای, نور افکن هستند خاموش در عجله تبدیل.
- و با این حال ... "در کتابخانه کتاب به نمایش گذاشته و به فروش می رسد آن را امضا کردند (اما نه لزوما نوشته نشده است) توسط ترومبون تلویزیون. لوئیجی آپلود شده ".
درست متاسفانه… کتاب از محتوای نور, آینه جامعه. شاید همدست تلویزیون با پیام ارتباطی آن بیشتر از ضخامت کمی است. شاید به این دلیل که شما با داشتن یک زمان سخت و مردم می خواهند فرار کنند. واقعیت این است که ناشران به دنبال موج بازاریابی. ما درست موج سوار ...
- و با این حال ... "برخی از سرآشپزها نگفتنی, پس از برای یک مدت طولانی ساخته شده غذاهای پورنوگرافی زنانه, امروز آنها خواهان بازگشت به غذاهای ساده با قیمت های مقرون به صرفه. لوئیجی آپلود شده ".
بنابراین من یکی هستم "دردسر" برای برخی از آنها ... که "شکستن", که گاهی اوقات آنها را در سراسر استفاده از برگ است که طعم مانند صدف و یا برای غضب اغراق آمیز از غذاهای. چه مکان بر که در آن است مرسوم نیست برای انجام یک پیاز سرخ شده, یا موتزارلا در کالسکه, یا سبزیجات در خمیر آنان می گوید که شاید یک برگ نعناع همه بهبود. من “عنصر اخلال” برای بسیاری از, به طوری که آنها به من بگو… آنها درک نمی کنند که تحریکات من تنها آنها را به عقب کمی’ به سنت!
یادم هست که یک شب هنگامی که فرد به صرف شام با من, از قضا دست چاقو به آشپز متعجب و متحیر شده توسط درخواست من. من نماینده من اغلب می گویند مردم, شور و شوق است که تساوی لذت بردن از غذا. این افرادی مثل من که باید بیشتر حرف خود را. این البته با تمام احترامی که به کارشناسان صنعت. اشاره می کنند که با برخی از سرآشپزها دوستانه, من آنها را احترام می گذارم و آنها را برای مهارت خود را تحسین. پیشنهادات مختلف وجود دارد, به سادگی این. برای من من عاشق سنت ها و آشپزخانه ساده یک زمان, اگر هر چیزی کمی بازبینی. و ممکن است که من نمی توانم پیدا کردن یک آشپز که من را, گاهی اوقات حتی که نمی داند, حقایق "Ciceri الکترونیکی TRIA" را به عنوان حقایق رفتن?? E’ vero, لچه یک تخصص است, اما چرا کلاس پخت و پز در منطقه به جای انجام "آتش بازی" در ظروف را?!
من با یک یادآوری به پایان میرسد. یک شب تقریبا دو سال پیش, من شام خوردن با به طور تصادفی در یک رستوران با سه میچلین ستاره پس از آن. پس از تحریک اولیه من کمک کرد که برای خنثی کردن فضای battened, il proprietario mi ha raccontato che era stato condotto per un incontro di lavoro in un locale analogo al suo. دوستان, la cosa l’aveva infastidito alquanto. سکته قلبی این: "Ma caspita, non potevano portarmi a mangiare in un locale in cui servivano due fette di culatello e così di seguito…” Ahhh!! Allora è così, a quanto pare la verità è che, la semplicità nei piatti piace molto anche a loro! 😉