Nadia Vincenzi, مالک سرآشپز ریمینی Ristorante دا نادیا, یک ستاره میچلین در Castrezzato, از Brescia.
زنان شجاع, کسانی که بلند, زندگی با وجود همه چیز نمی تواند خم. من سعی می کنم و به آنها دست بدهید, زیرا می دانند که, درس زندگی مداوم است.
من به لطف دوست من و Elio Ghisalberti روزنامه نگار نادیا ملاقات کرد که, شناخت سلیقه من در مردم, دیده است مناسب به من معرفی.
مقصد این است که دقیقا به من نزدیک نیست تا به پس زمینه منتقل می شود زمانی که, به سوال من در مورد همین دلیل است که انتخاب, پاسخ بود: "این زن از کسانی که از شما درخواست, از کسانی که مبارزه, از کسانی که تاریخ است به شنیده می شود ... "من باید اعتراف کنم که من هم فکر کردم, دیدم ادم پرحرف و یاوه گو که: "و آن را یک استراتژی بقا در شب است ?!"بدیهی است شوخی, اولین زیرا پس از همه آنها می گویند که من دلسوز هستم, و دوم, نادیا گوش دادن به این دلیل که یک تجربه واقعی بود… در حالی که او به من در مورد مسیر خود من بیان گاهی غمگین گفتن, و گاهی اوقات کمی رویایی عاشقانه ... که در واقع, من یک داستان از زندگی شنیده و عشق پایان خوشی که سی و هشت سال بعد صورت گرفت ...
نادیا Vincenzi در پدر و مادر ریمینی رومانا متولد شد مجبور به حرکت به ده سال در کالیفرنیا با خانواده اش برای نیازهای کسب و کار. کسانی که شاد ترین سال خود شد, کسانی که از بهترین خاطرات, هنگامی که پس از زمان مدرسه بود سریع در رستوران خانواده عبور. و 'وجود دارد با مادر و پدر خود را که تا به مبانی هنر پخت و پز است که هنوز هم به آن دسته از تعالیم مراجعه آموخته.
سال گذشته ... ضرب آهنگ های شاد سال بدون دردسر که نادیا آورده, با تشکر از زیبایی های آن را, برای برنده شدن عنوان دوشیزه Molise. در '67, a vent’anni, او ازدواج کرده و دارای دو فرزند. پس از یک چیزهایی به ظاهر بی سر و صدا را تغییر داده و تا به حال به از هم جدا شوند. بیست و شش بود, دو فرزند, و تا به حال به بیش از شروع… با تمام قدرت خود او تصمیم به باز کردن یک رستوران کوچک در نزدیکی Termoli با تجربه به دست آورد آشنا. کار, تعهد و فداکاری ثابت. تنها تفریح او اجازه خود را به برخی از شب در سالن رقص که آن را ممکن بود. این جا بود که او را ملاقات کرد که Valerio, آن پسر زیبا, به عنوان نادیا او را به من به من گفتن توصیف, که او برای حدود یک سال حضور.
یک روز والریو را نشان نمی دهد برای یک قرار ملاقات و آنها را از زندگی خود ناپدید شد. او نا امید شده بود و رنجش, را درک نمی کنند, اما تا به حال به در, و او چنین کرد ... او به سمت شمال رفت و یک مرد ملاقات کرد. دو کودک دیگر به دنیا آمده اند, اما این بار موفق شد با او نیست. او دوباره به تنهایی ایستاده بود ... تا اینکه تا او در یک سوپر مارکت به مدت چهار سال کار کرده, تا 90, رفت و برگشت را به بازی دوباره در هنگام باز کردن یک رستوران کوچک, "در دسکو", بخش سنت جوزف از Rovato, از Brescia. ماجراجویی در اینجا تا '93 ادامه داد و پس از آن با کسب و کار جدید در Sarnico ادامه. به 2000 تلاش های سرمایه گذاری در ستاره میچلین نادیا به رسمیت شناخته شده. اما یک رویداد دیگر متوقف عمر خود را ... از درد ناگهانی زانو او را مجبور به عمل جراحی است که این فعالیت به مدت شش ماه متوقف شد. او خود را در موقعیت مجبور به فروش رستوران یافت ... پس از بازسازی میل به بازگشت در Molise، جایی که او شاد ترین لحظات عمر خود را زندگی کرده بود خیلی بود, اما فرصت جدیدی است که ارائه شده است, کسب پیشنهادی از یک محل در حومه شهر در Castrezzato, از Brescia. بنابراین شروع یک ماجراجویی جدید با رستوران "دا نادیا" که در آن 2011 میچلین ستاره به رسمیت شناخته شد.
در یکی از همکاران خود را در استفاده از شبکه های اجتماعی شکل گرفته است. برای غلبه بر تنهایی نادیا در جستجوی دوستان قدیمی از Molise رفت. یک شب گرفته شده توسط خاطرات تایپ نام آن عشق خود را به طور ناگهانی از سال ها قبل ناپدید شد, که Valerio. نام و نام خانوادگی به نظر می رسد ... به نظر بعید است، اما حتی اگر او تنها تصویر بود, davanti a lei. او تصمیم به نوشتن به درک چرا ناگهان سالها قبل از ترک کرده بودند. Valerio گفت ... هیجان در خواندن وصف ناپذیر… حقیقت این بود که پدر و مادر خود, وقتی یک زن که با دو فرزند جداگانه حضور داشتند شنیده, او را از حضور مانع بود. آنها شروع به خشمگین 17 مه 2012, سپس, در بیست روز پیش توالی مداوم بعدی را بر روی تلفن, تا 10 که Valerio ماه ژوئن گذشته زمانی که او از Molise توسط نادیا بازگشت, عشق ممنوع با سی و هشت سال قبل از. در حال حاضر آنها با خوشحالی با هم زندگی می کنند و همکاری.
نادیا نتیجه گیری داستان داستان زندگی او را او به من گفت: "سینتیا, حالا در شب گریه نمی کنه, تنها دیگر, او در نهایت به عقب آمد به من!"واقعیت این است که شما هرگز نباید تسلیم, شما همیشه باید ترک درب باز به امید. نادیا اثبات زنی که عشق از دست رفته خود را به خوبی پس از سی و هشت سال پیدا کرده است ... زنی که پاداش یک عمر تعهد و فداکاری بیان تجربه و خلاقیت در آشپزخانه ظروف ساده زندگی می کند که به یاد می آورد زمانی است .... ماهی آشپزخانه، رومانا دریای آدریاتیک.
نظرات به انتشار گزارش در فیس بوک
کیار بونی:
داستان زیبا سینتیا
سینتیا Tosini:
تشکر کلر, من با شما موافقم, داستان نادیا یک داستان از زندگی و عشق است آموزش…
کورنلیا ایزابل Toelgyes:
شما همیشه پیدا کردن افراد خاص. با تشکر از شما عزیز سینتیا
سینتیا Tosini:
کورنلیا ایزابلا… بهترین هستند!!!
جورجیو فراری:
داستان بزرگ
نادیا Zampedri:
داستان واقعا در حال حرکت, فردا… نام اگر…
میکل آنژ شارپ:
هرگز, بیش! تشکر سینتیا خوش آمدید!
اسکارلت Fonsato:
ما نیاز به دانستن است که همچنین داستان های موفقیت وجود دارد, حتی اگر آنها ما برای قلب خوب است. تشکر سینتیا یک بوسه و بزرگ تولدت مبارک عزیز به خانم نادیا & C.
سینتیا Tosini:
یک, داستان زیبا زندگی است که من دوست دارم, شاید چون من عاشقانه هستم, شاید چون من خوب گوش هستم, و شاید به این دلیل نوشتن این است که به کمی امید در این زمان دشوار…
سینتیا Tosini:
میکل آنژ! که تسلیم شد در حال حاضر از دست داده!
استفانی Giusti:
داستان هیجان انگیز و در حال حرکت که تا این حد خوب برای قلب و روح … با تشکر از شما سینتیا ! آغوش گرم به شما, نادیا و به همه ما, زنان در دوره رنسانس …!
سینتیا Tosini:
تشکر استفانی. من به عمد حذف بسیاری از جزئیات که من نادیا گفت. بسیاری از لحظات که به شدت خم شده اند. طول می کشد تا شجاعت و عزم و اراده هنگامی که شما خودتان را با مشکلات مواجه…